گادتب: به گزارش مرکز خبر گادتب به نقل از میکروفون نیوز، استان قزوین به مرکزیت شهرستان قزوین است که در اواسط دهه 1370 از استان آذربایجانی زنجان، جدا و به تهران الحاق گردید و بعد از 2 سال به استان مستقل تبدیل شد. این شهر قدیمی آذربایجانی که روزگاری پایتخت باشکوه سلسله صفویان بود امروزه با سیاست نسل کشی فرهنگی روبرو است.
حسین اکبری از شهروندان ترک این شهرستان یادداشتی با عنوان”درد دل یک ترک قزوینی” نوشته است که هم اینک در پیش روی شما قرار دارد:
ما با نژادپرستی بیگانه هستیم. چون که خود هر روز چوب نژادپرستی را از طرف هموطنان میخوریم. اگر ما هم مثل آنها نژادپرست باشیم، دیگر هیچ فرقی با آنها نخواهیم داشت.
من خواستار استقلال نیستم. فقط طالب احقاق حقوق ملیمان در واحد سیاسی ایران هستم. اما اگر مطالباتمان محقق نشود، آن روز دیگر مردم چارهای جز فکر کردن به استقلال نخواهند داشت.
امیدوارم حاکمیت به قانونی که در مجلس خودش تصویب گردیده، گردن نهاده و خواستههای بر حق ملت ترک را پاسخ دهد.
ما در بسیاری از شهرها فرصت زیادی نداریم. اگر وضع بدین منوال ادامه یابد، در استانی مثل قزوین شاید تا بیست سال دیگر هیچ ترکی باقی نماند.
ما فرصت بسیار اندکی داریم تا آموزش به زبان مادری و رسانه برایمان فراهم شود. در غیر اینصورت فاتحه ترک در بعضی استانها خوانده خواهد شد.
گزینه اول ملت ترک، محقق شدن مطالبات فرهنگیمان در قالب واحد سیاسی ایران است. این حق انسانی، اسلامی و قانونی ماست.
مگر ما چه میخواهیم؟ کجای دنیا کودکان معصوم یک ملت را از آموزش زبان مادری خود محروم میکنند؟ حتی فارسها نیز باید اندکی ترکی یاد بگیرند. مگر جز این میباشد که خداوند در قرآن فرموده: شعوب و قبايل را برای تعارف، یعنی شناختن یکدیگر، آفریده است.
اگر حاکمیت به قوانین خود نیز عمل نکند و حقوق ما ملت ترک را محقق ننماید، چه تضمینی وجود دارد تا جوانان افراطیگری ننموده و گزینههای دیگر را روی میز نگذارند؟ چه ضمانتی وجود دارد که سرمایههای انسانی این مرز و بوم با تنازعات بیجهت در مسیرهای ناصحیح خرج نشده و هدر نرود؟
ما استقلالطلب نیستیم. اما تا بیست سال دیگر، اگر خواستههای ما بر آورده نشود، با از دنیا رفتن ما بزرگترها، دیگر ترکی در مناطقی مثل استان ما وجود نخواهد داشت. زیرا با عدم آموزش زبان مادری، در واقع، ما قتلعام فرهنگی میشویم.
میدانید چرا من کشور ترکیه را خیلی دوست دارم؟
بارها به دوستانم گفتهام خدا به کشور ترکیه زوال ندهد. زیرا اگر هم ما ترکان ایران همه آسيميله شویم، همه فارس شویم و هر 40 میلیون نفرمان هم نسلکشی فرهنگی شویم، باز این کشور ترکیه است که نام مقدس ترک، زبان و هویت ترکی و فرهنگ ترکی ما را تا آخرالزمان یعنی قیام قیامت حفظ میکند.
آری! برای این است که من ترکیه را خیلی دوست دارم.
شاید شما از قزوین ما خبر ندارید. ما داریم به طرز فجیع و وحشیانهای نسلکشی میشویم. به خدا من با این سن و سالم خیلی وقتها مینشینم و مثل بچهها هایهای گریه میکنم.
مگر ما چه گناهی کردهایم؟ مگر ما انسان نیستیم؟ چرا با ما این کارها را میکنند؟ چرا حتی همین قوانین کشوری را رعایت نمیکنند؟ چرا ما را از زبان مادری خود محروم کردهاند؟ چرا باید ترک در ایران ما زنده نماند؟ چرا ترک حق ندارد پاسدار زبان و فرهنگ ترکی خود باشد؟ چرا باید ایرانی که زبان مادری نصف جمعیتش ترکی است، بیگانهترین کشور دنیا به زبان ترکی، یعنی زبان مادری اکثریت مردمان خود باشد؟
اگر روزی قرار بر این شود که ترک با زبان و فرهنگ و هویتش زنده نباشد، میخواهم ایران هم نباشد. ایران مال من است. ایران بدون من به چه درد میخورد؟
انسان مال نیست که تعلق به خاک یا کشور یا شخصی داشته باشد. خاک کشور مال من است. من باید باشم که صاحب خاکم باشم. خاک بدون انسانِ صاحبش چه معنا و ارزشی دارد؟
بعضی از آسيميلهها و فارسها میپرسند چرا ترکیه را دوست داری؟
میگویم من ایران را هم خیلی دوست دارم؛ به شرط این که زبان من را حفظ کند. هویت من را نابود نکند. فرهنگ من را از بین نبرد. ملت من را نسلکشی فرهنگی نکند. زبان ترکی را آزاد و رسمی کند. چرا که زبان مادری نصف مردم ایران است.
ترکیه را دوست دارم، چون حافظ زبان و هویت من است. چون اسم ترک را زنده نگه داشته است.
همیشه اول ایران را میگویم. چون اینجا وطن من است. جان من است. اما اگر من نباشم ایران به چه دردی میخورد؟ ایران با وجود من ایرانی، ایران است.
ببخشید ناراحتتان کردم. دلم میسوزد. جگرم زخم است. شما را به خدا شما خودتان را ناراحت نکنید. از شما عذر میخواهم ناراحتتان کردم. هر چند درد دل زیاد دارم، ولی فقط این چند مورد را گفتم.
ما امیدمان اول به خدا، دوم به شما جوانان آگاه و درسخوانده است. بیایید همگی به فکر نجات 40 میلیون ترک از نسلکشی وحشیانه باشیم. بیایید همگی یکصدا و یکدل شویم تا بتوانیم حقوقمان را با صدای بلندتری طلب کنیم. به خدا در هیچ برهه از تاریخ جنایتی به این هولناکی رخ نداده که 40 میلیون نفر با هم قتلعام شوند.