شنبه , دسامبر 7 2024
azfa
تازه ها

پیرامون وضعیت بلوچهای سنی مذهب در بلوچستان

گادتب: برای اینکه بدانیم بر بلوچ‌های سُنّی‌مذهب در بلوچستان چه می‌گذرد، یکی از بهترین راهها این است که جایگاه زابلی‌های شیعه و یا دقیق‌تر جایگاه شیعیان سیستان و بلوچستان را، نه با بلوچ‌ها، بلکه با جایگاه اکثریت شیعه در سایر نقاط ایران مقایسه کنیم.

مهاجرت بلوچ‌ها به شهرهائی مثل مشهد برای حکومت کاملاً به یک مسئله تبدیل شده است. بعضاً مقامات عالی‌رتبه مذهبی حتی طاقت از کف می‌دهند و این را به زبان هم می‌آورند. یعنی بلوچ غیرخودی همان بهتر که در بلوچستان محروم بماند.

شگفت اینکه مهاجرت شیعیان زابل هم از طرف حکومت ممنوع اعلام شده است. شیعه زابلی نیروی خودی است، حق مهاجرت ندارد و حتماً باید در زابل بماند تا مراقب غیرخودی‌ها باشد.

اما به آب و هوا و طوفان‌های سهمگین گرد و خاک نمی‌توان فرمان داد کاری به کار خودی‌های بلوچستان نداشته باشند. لاجرم باید  این بخش جامعه را راضی کرد و به هر کدام از آنها جایگاهی داد تا نه تنها خود را شهروند درجه یک و ممتاز بدانند، بلکه در نقش حاکمان و اربابانی باشند که برای کنترل رعیت چاره‌ای جز اقامت در منطقه ندارند.

در این نگرش، هر شیعه‌ی بومی استان سیستان و بلوچستان عملاً به چشم یک سردار خیبر دیده می‌شود که نباید اجازه بدهد عمق نفوذ اغیار در خاک کشور شیعه بیش از این گسترش یابد.

این تبعیض ساختار یافته به چنان شکافی دامن زده است که تقریباً در هر اتفاقی، حتی انتخابات بی‌خاصیت حکومتی هم، شاهد رفتار یک دست طرفین هستیم. اکثریت بلوچ‌ها به هر روزنه‌ی امیدی که نشان از کمترین اصلاح را داشته باشد روی خوش نشان می‌دهند. اما طرف مقابل دقیقاً رفتاری به عکس دارد و به تقابل با هر روزنه‌ای برمی‌خیرد که ممکن است اندکی بلوچ را هم شهروند این کشور بداند و جایگاه انحصاری آنها را در منطقه به خطر اندازد.

در انتخابات دوم خرداد 76 شیعه‌ترین شهرهای ایران هم به یک سیّد شیعه با هفت جدّ و آباد شیعه، یعنی محمد خاتمی رای دادند، بلوچ ها هم به خاتمی رای دادند، اما شیعیان سیستان بلوچستان نگران تضعیت مرکزیت تشیع شدند و جانب ناطق نوری را گرفتند. این فرمول در هر انتخاباتی صادق است.

در تحصیلات عالی جوانان منطقه هم این مسئله مشهود است. جوانان سیستان و بلوچستان را به نام منطقه محروم برای دوره‌های عالی فوق‌لیسانس و دکترا بورس می‌کنند. و اگر همین جوانان درست درست و حسابی درس نخوانند، نهادهای خاص از آنها حمایت می‌کنند و می‌گویند اینها از مناطق محروم آمدند و باید به مناطق محروم بگردند و خدمت کنند و بهتر است چندان با سخت‌گیری مواجه نشوند.

اما نیک که بنگرید می‌بینید این هم یک رانت بزرگ برای تقویت همان شکافی است که ذکر شد. از بلوچ در چنین جاهائی با بورس دستگاه‌های دولتی و شبه‌دولتی منطقه بلوچستان خبری نیست، نباید هم باشد، بلوچ بهتر است هنگام سوخت‌بری مراقب جان خود باشد.

بررسی جایگاه شیعیان استان به خوبی نشان می‌دهد بلوچ سُنّی‌مذهب در این کشور چه جایگاهی دارد. شیعه زابلی بودن و شیعه سیستان و بلوچستانی بودن آن هم در منطقه محروم کشوری با اکثریت شیعه و با مناطق بسیار برخوردار شیعه، عملاً به یک رانت بزرگ تبدیل شده است.

در اینجا صحبت از کارکرد ویرانگر تبعیض ساختاریافته است. وگرنه در یک شرایط کمابیش  برابر بلوچ هم یک شهروند عادی است و طبعاً هر نوع آدمی میان بلوچها پیدا می‌شود. شیعیان فارسی‌زبان سیستان و بلوچستان هم علی‌الاصول چندان فرقی با سایر هم‌تباران خود ندارند. اتقاقاً اگر خیلی بلندمدت به قضیه نگاه کنیم، حتی ممکن است شیعه زابلی خود بزرگترین قربانی همین تبعیض نهادینه هم بشود، چون این وضع قطعاً قابل دوام نیست.

آنچه در این شرایط بلوچ را وادار به سوخت‌بری کرده است تا جان شیرین خود را هم بر سر این کار طاقت‌فرسا بگذارد، و آنچه شیعه زابلی را به سردار خیبر تبدیل کرده است، دقیقاً انعکاس همین نگرش و همین تبعیض ساختار یافته‌ای است که بر مرکز و بر تهران حاکم است.

برای این نگرش، بلوچ غیرفارس و غیرشیعه همیشه یک سوژه امنیتی است. از منظر این نگرش، بلوچ حق مشارکت در قدرت را ندارد و همواره باید مأمورانی از نیروهای خودی بر آنها حاکم باشد تا مبادا امنیت و کلیت کشور شهروندان درجه یک به خطر افتد.

از صفحه فیسبوک محمد بابایی

دوباره امتحان کنید

محمود ابراهیمی‌سعید: ما در وطن خود غریبیم!

گادتب: اولین‌بار که چاپ یک ستون سفید، در اعتراض به سانسور، انجام گرفت مربوط به …

فروپاشی و عقب نشینی گسترده نیروهای اسد و جایگزینی آنها با تروریستهای پ ک ک

گادتب: گروه‌های مخالف سوری تأیید کرده‌اند که نیروهای رژیم بشار اسد در حمص با یک …