گادتب: معلم پنجم ابتدایی ما در مدرسه منوچهری، روز اول مدرسه گفت که هر روز سه ساعت ریاضی و دو ساعت علوم خواهیم خواند و فارسی، املا، انشا، دینی، قرآن، تاریخ، مدنی و جغرافی در کلاس من ممنوع است. او دو روز هفته، با عجله و تمسخر فقط متن سئوالات کتابهای دیگر را خوانده و سطر مربوط به پاسخ آنها را مشخص میکرد. ایشان خلاصه تاریخ را چنین بیان میکرد که مردانی لایق و سختکوش سلسله تشکیل میدادند و نوههای آنها مشغول خوشگذرانی شده و سلسله را به باد میدادند.
در دوره راهنمایی صحت برداشت او از تاریخ برایمان روشن شد که در هر درس مربوط به یک سلسله ابتدا از کاردانی و سختکوشی موسس آن سلسله میگفتند. بعد با اقدامات آن سلسله که عبارت از پیروزی در فلان جنگ و فتح جایی و راهسازی و ایجاد کاروانسرا بود، ادامه داده و پایان هر درس که مبحث سقوط آن سلسله بود با عبارت نابسامانی در مرزها، نارضایتی مردم و خوشگذرانی در دربار تمام میشد. در هر درسی فقط نام سلسلهها عوض میشد و نحوه ظهور افول و اقدامات آنها جملاتی تکراری بودند.
در بررسی ظهور و سقوط سلسلههای ترک به سبک کتاب دوره راهنمایی، متوجه نکتهی جالبی شدم. خاقان اول قاجار پایبندی محکمی به هویت ترکی داشت و دو خاقان بعدی (مجموعا ۵۴ سال حکومت) نیز تا حدودی چنان بودند. دو خاقان میانی (۵۸ سال) از نظر تركيت وضع متوسطی داشته و دو شاه آخر قاجار (۱۹ سال) تا حدودی بیهویت بودند. به همان اندازه که موسس صفویه به زبان ترکی اهمیت داده و اشعار خود را به این زبان سروده، مسبب سقوط آنها از این زبان و هویت دور بود.
سه خاقان ابتدایی سلجوقیان؛ سلجوق، توغرول و آلپرسالان و سه شاه آخری آنها؛ کیخسرو، کیقباد و کیکاوس نام دارد و سه خاقان آغازین عثمانی؛ ارتوغرول، آتامان و اورهان و سه خليفه أخرى آنها؛ عبدالمجيد، عبدالحميد و عبدالعزیز نام دارند و خاقانی با نام قارا ارسلان یا بركیاروق باعث سقوط نشده و کیقباد شاهنامه نیز همیشه مزاحم رستم بود و کیکاوس نوشدارو به سهراب نداد و با دسیسه سودابه سیاوش را طرد کرد.
پس تاریخمان را چنین خلاصه میکنیم:
راز تاسیس فلان سلسله ترک چه بود؟
ترکیت، کاردانی، سختکوشی.
علت سقوط فلان سلسله ترک چه بود؟
بیهویتی، نابسامانی در مرزها، نارضایتی مردم و خوشگذرانی در دربار.