گادتب: از همان پاییز بیستوچهار تا همین پاییز امسال، همیشه پیشهوری و ستارخان را با یکدیگر مقایسه کردهاند و دوست و دشمن تصاویر آنها را گاهی کنار همدیگر و گاهی مقابل یکدیگر به تصویر کشیدهاند.
هنوز آذر سئوداها از راه نرسیده بود که روزنامه کیهان تهران در آبان آن سال خطاب به پیشهوری نوشت که «بیایید این ممیزی را که بین آذربایجان و سایر نقاط ایران کشیدهاید، از میان بردارید و ستارخان و… بشوید». پیشهوری در جواب آنها نوشت که من همیشه نام مردان بزرگ را با احترام یاد میکنم ولی هیچ وقت در این آرزو نیستم که از آنها تقلید نمایم.
شاید کتاب «از زندان رضاخان تا صدر فرقه دموکرات آذربایجان» هم با هدف پاسخگویی به این مقایسه نوشته شده که نویسنده در مقدمه کتاب در مورد پیشهوری میگوید مخالفانش از او چهرهای ابلیسگونه و جاسوسی سرسپرده و نماد تجزیهطلبی ارائه دادهاند و دوستانش او را با ستارخان و یا آتاتورک قبل قیاس میدانند.
هر چه فکر میکنم شباهتی بین این دو شخصیت تاریخ معاصر آذربایجان، نه در نوع نگاهشان به سیاست و نه در نحوه مبارزاتشان، نمیبینم ولی همچنان نامشان به همدیگر گره خورده است.
آن دو یک شباهت اساسی دارند که آنها را خواه- ناخواه در کنار هم و در نتیجه در دل ما جای میدهد. ستارخان، عینالدوله یعنی شخص مدنظر تهران برای والیگری آذربایجان را یکسال به تبریز راه نداد و پیشهوری هم یکسال دست صدرالاشرافها، حکیمالملکها و قوامالسطنهها را از آذربایجان کوتاه کرد.