گادتب: بر هیچ کسی پوشیده نیست که حضور کردها در آزربایجان به یکی دو دهه اخیر می رسد گرچه در دوره جنگ جهانی اول برخی از این اکراد از عراق به سوی آزربایجان سرازیر شدند اما قبل از آن به جز چند روستا و دهکده هیچ منبعی به حضور کردان به عنوان سکنه یکجا نشین اشاره ای نکرده است.این یک قانون بین المللی است که در مواقع اضطراری دولت ها به منظور حفظ مردم بی پناه کشور همسایه مرزهای خود را برای آنها باز می گذارند، وشرایط سکونت موقت را فراهم می کنند. حال چه رسد به تورکها که در مهمان نوازی پیش از به وجود آمدن و یا طرح چنین قانونی به این سجیه اخلاقی متصف بودند.
اما ظاهرا آقای جناب استاندار و آن نماینده کوله بر یادشان رفته است که ما تورکها چه حق بزرگی بر گردن آنها داریم که از روی نمک نشناسی اینگونه بر ربابان_معرفت خود دهن کجی می کنند و دم از حق و حقوق خود در غرب آزربایجان می زنند. اگر قرار باشد ملت تورک اذربایجان همانند آن نماینده کوله بر کردی حرف بزند باید خواهان ششدانگ زمین ایران به نام خود باشد
زیرا سرنوشت هزارسال حاکمیت بر این کشور را ما رقم زده ایم نه دیگر اقوام یا ملت ها. و اگرتدبیر امور ، یا احقاق حق مبتنی بر میهمان نوازی از مهاجر باشد.
چنین یاسا (قانونی) در هیچ نقطه جهان وجود ندارد، اگر باشد در این صورت اکثریت تهرانی ها تورکند و باید حاکمیت نیز تورکی باشد. ویا اصفهان باید جزوی از استان آزربایجان شرقی شود .
سخنان نماینده کوله بر سابق همان سخنان قاسملو و شرفکندی است با این تفاوت که مقیاس نقشه ایشان بسی بزرگتر از ادعای آنهاست.
ظاهرا شخصیت های کرد به نقشه ها علاقه زیاد دارند و به قدری از قافله جامعه جهانی عقب مانده اند که فکر میکنند، دوران و عهد نیکلای ها، است. و آنها می توانند به نقشه پطرکبیر خود یعنی مسعود بارزانی جامه عمل بپوشانند، بماند که این پطرکبیر، خود اسیر بازیچه هوس دیگران بود و آنچه استاد ازلش یعنی اسرائیل بگو می گفت ،آن را تکرار می کرد.
اما چه آن بارزانی ونماینده سابق کرد و چه جناب استاندار بایستی بدانند و می دانند، این است که طوطی صفتی در شان آزربایجان نیست، آزربایجان اگر اراده کند، سرنوشتی جز سیمتکو یا ملموس تر از آن، عملیات عفرین برای آنها نخواهد نوشت.
ازدوره مشروطه به بعد متاسفانه آزربایجان در صحنه سیاسی کشور حاضر غائب است، گرچه در مقاطعی حضور داشته و طبق معمول معادله قدرت را تغییر داده است، اما مشکل بزرگ آزربایجان این بوده است که تئوری قوی، و مبتنی بر واقعیت تاریخی برای سرنوشت خود نداشته است. لذا تقدیر خود را به سرنوشت پان ایرانیست ها گره زده و بازی را در حوزه سیاسی باخته است. خود فروختگی عنصر روشنفکری ، و سردر گمی مردم در صحنه، همه آرزوها و امالها را بر باد داده است. اما امروز تقریبا همه می دانند که جنس بیداری آزربایجان کاملا عنصری متفاوت شده است. این ملت می داند چه می خواهد و برای این خواستن چه باید بکند. به همین جهت امثال طباطبایی مجبورند مخفیانه بیایند و کنفرانس دهند و مخفیانه در روند.
حنای پان ایرانیستها خیلی وقت پیش رنگ خود را باخته است حتی اگر این حنا تلبیس شده در اصلاحات باشد. به همین جهت و جهات دیگر جناب نماینده اسبق و اطرافیانش بهتر است با آتش بازی نکنند. هرگونه حرکت نسنجیده از طرف کردها می تواند این مملکت اسلامی را به بحران فرو برد زیرا جنس سخنان و ادعای کردها اسرائیلیاتی است که در احادیث دیده می شود و هم اکنون نیز پان ایرانیستها و بارزانیها و جلال زاده ها به این اباطیل جغرافیایی روی آورده اند
آزربایجان غربی سرزمین ازلی و ابدی تورکان آزربایجان بوده و خواهد بود.