گادتب: چنانکه آگاه هستید ملت بزرگ آذربایجان به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از دنیای تورک در طول حیات خود، تاریخ پر فراز و نشیبی داشته است که به مثابه تجربهای گرانمایه، ناگزیر به مداقه در هر لحظه آن هستیم تا مجبور به تکرر اشتباهات و تکرار مافات نشویم.
ملت بزرگ تورک که از هژمونی و گستردگی جغرافیایی به درازای تاریخ برخوردار بوده و دامنه آن شرق تا غرب را دربرمیگیرد، در برهههایی از تاریخ احساس نموده است که از قدرت لایزال و غیرقابل تغییر برخوردار است و این مهم باعث گردیده است که دشمنان ضعیف پنداشنه شوند، این ذهنیت، عدم اتخاذ تمهیدات و تدابیر لازم را در پی داشته و خسارتهای جبران ناپذیری را بر ملت تورک تحمیل نموده است.
حال امروزه شاهد آنیم که بخش غربی آذربایجان جنوبی به عنوان خاک و سرزمین ازلی و ابدی آذربایجان با دسیسه ها و توطئههای متعدد و سیستماتیک مواجه گشته است.
همانگونه که بر همگان واضح و مبرهن است از دهههای گذشته با هدف تغییر بافت و ترکیب جمعیتی اقدام به کوچاندن صدها هزار تن از اکراد پناهجو و اسکان آنان در غرب آذربایجان، فاز دیگری را رقم زدهاند.
چنانکه در انتخابات سال گذشته مجلس، چندین مولفه و عامل دست به دست هم داد تا اقلیت مهاجر بتواند چند کرسی در مجلس به دست آورد.
مولفه هایی از جنس کوچک و ضعیف انگاری دشمن، غافل از اینکه هئیت حاکمه مرکز، حامی تمام عیار مهاجرین است زیرا با این وسیله در صدد مهار ملی تورکها هستند تا بتوانند مانع از بیداری و رهایی ملی ملت تورک آذربایجان جنوبی شوند.
یکی دیگر از این مولفه ها، خَبط در تحلیل میدان و شرایط موجود میباشد که برخی از فعالین ملی با شعار عدم مشروعیت بخشی به سیستم و حاکمیت مستقر از مشارکت سیاسی سرباز زدند.
اما نباید از یاد برد که در این میان گروهی نیز با تفکرات سازشکارانه و معامله محور ظاهرگشته و تمامی ابزارهای رسانه ای و نفوذی خود را به کار گرفتند تا مانع از حضور اهالی غرب آذربایجان در پای صندوقهای رای شوند.
به هر حال اینها و عواملی چند که پرداخت به آنها از حوصله این نوشته خارج است دست در دست همدادند تا در مقابل چشمان متعجب همگان، مهاجرانی قلیل به دلیل تحریم اهالی بومی و صاحبان این سرزمین، توانستند نمایندگانی از برخی شهرهای غرب آذربایجان علیالخصوص از قلب آذربایجان، یعنی شهر اورمیه به مجلس روانه کنند.
این اتفاق عجیب باعث شد مهاجرین، هر چند بصورت گذرا و موقتی هم که شده در ارکان اداری و مدیریتی غرب آذربایجان نفوذ و برای عملی نمودن پروژه های توسعه طلبانه خود دسیسهها و توطئههایی علیه تورکهای میزبان بچینند.
درحال حاضر در همان امتداد توسعه طلبیشان، با تلاشهای مذبوحانه هر آنچه در امکان و توان دارند را بکار گرفته اند تا مانع از انتصاب استاندار بومی و تورک در آذربایجان غربی گردند.
در این مورد مهم نیز طی روزهای اخیر اخباری مبنی بر انتخاب آقای محمد امین رضازاده که از اهالی بومی سولدوز(نقده) میباشد، منتشر گشت که موجب استقبال گرم و مسرت و دلگرمی تورکها گردید اما در کمال تعجب این خبر توسط یکی از نمایندگان کرد تکذیب شد که حاوی ادبیات تند و تهدیدآمیز نیز بود.
حال بنظر میرسد دولت تحت فشار اکراد مهاجر و پانفارسها قرار گرفته و هنوز در اعلام استاندار مردد مانده است.
اما مخاطب من در این بیانات میهمانان گستاخ و مهاجم نیست زیرا آنان زبان خاص خود را دارند که ملت تورک آذربایجان، دیر یا زود با همان زبان با آنان سخن خواهد گفت.
مخاطب من دولت مستقر در تهران است که در انتصاب استاندار آذربایجان غربی دقت و وسواس به خرج داده و دگرباره بیاندیشد و هرگز تحت تاثیر و فشار جریان پان فارس و ضد تورک رخنه نموده در بدنه حاکمیت و گروههای وابسته به تروریسم مهاجر قرار نگیرد و در تصمیم انتخاب استاندار بومی و تورک هیچ تردیدی به خود راه نداده و اشتباه دولتهای قبلی را تکرار نکند چرا که کاسه صبر ملت بالاخص جوانان آذربایجان از ظلم و تعدی مرکزیان و مهاجرین لبریز گشته است.
در پایان اعلام میدارم در صورت تداوم اشتباهات گذشته و دهن کجی به خواست برحق اهالی بومی آذربایجان غربی با انتصاب استاندار غیر بومی، بدون شک ملت آذربایجان بالاخص اهالی غرب آذربایجان با حضور و اعتراض مدنی خود در خیاباهای منتهی به میدان ایالت نگینشهر آذربایجان یعنی اورمو، جواب مناسب و پشیمان کنندهای را به دشمنان خاک و هویت ملت آذربایجان خواهند داد و من نیز به عنوان فدایی این ملت دوشا-دوش آنان حتی به قیمت جان به میدان خواهم آمد.