گادتب: تجربه یک صد سال گذشته به تورکان ساکن این سرزمین که اکثریت نسبی جمعیت کشور را تشکیل میدهند اما از حقوق اقلیت هم یعنی تحصیل به زبان تورکی در مدارس برخوردار نیستند یاد داد برای رسیدن به حقوق انسانی برابر، تنها ایجاد تغییرات در حاکمیت و عوض شدن نوع پوشش و زدن کراوات چاره کار نیست، بلکه برای دستیابی به دموکراسی واقعی و حقوق برابر، تغییرات اساسی در فکر و عمل باید صورت گیرد و برای رسیدن به این حقوق، تصمیم درست و به موقع باید گرفت و نباید تابع احساسات حساب شده و گوشت قربانی سلطنت_طلبان و پان_ایرانیست هایی که حتی حاضر نیستند کمترین خواسته مردم آذربایجان و تورکها را در رسانههای خود منعکس کنند، شد.
هرکس و هر حزب و گروه به فکر حقوق و امتیازات و جایگاه ملت خویش برای آیندهای متغیر که ممکن است در حاکمیت ایران پیش آید میباشد و این جایگاه و امتیاز زمانی بدست میآید که صاحب قدرت چانهزنی قوی باشی! برای بدست آوردن قدرت چانهزنی قوی هم، احزاب و تشکلهای آذربایجانی و دیگر تشکلهای تورک خارج از کشور با هر گرایش و ایدئولوژی، که معتقد به پایمال شدن حقوق تورکان در صد سال گذشته در ایران هستند مجبورند حول یک محور و حقوق اولیه تعریف شدهای که حساسیت کمتری را در میان اپوزیسیون برانگیزد (مثلا فدرالیسم) گردهم آیند و از میان خود افرادی را به عنوان «شورای تصمیمگیری تورکان ایران» و یا هر نامی که صلاح دیده شود برگزینند و از میان این شورا نیز سخنگویی قوی که بتواند نظرات و خواستههای شورا را برای رسانهها، افراد و یا مسئولین کشورها بازگو کند انتخاب شود.
حال با توجه به شرایط خاص ایران و جمعیت پر شمار تورکان در ایران، احزاب آذربایجانی و تشکلهای دیگر تورکان خارجنشین نباید بیش از این منتظر حوادث باشند، بلکه به عنوان اهرم قویتر از احزاب و تشکلهای دیگر در صحنه سیاست حضور قوی داشته باشند تا آینده کشور به دست دیکتاتورهایی که حافظه تاریخی وحشتناکی از آنها داریم نیفتد، طبیعی است فعالین حرکت ملی در داخل هم با رصد تحولات، بیتفاوت به قضیه نخواهند بود!
خلاصه آنکه شرایط امروز ایران شرایطی بسیار حساس و غیر قابل پیش بینی است، برای این دوران متفاوت باید آمادگی کامل داشته باشیم و از منافع شخصی، گروهی و حزبی گذشته به بقای هویت ملی خود بیندیشیم، اگر تعلل کنیم دیگر نباید انتظاری بیش از محو و نابودی ملت خویش و لعن و نفرین نسل آینده برای خود داشته باشیم!