گادتب: زرتشت شخصی است که از اوایل قرن بیستم توجه خاورشناسان را بخود جلب کرده است. به سبب قلت اعتقادات وجود وی نیز مبهم است. نیبرگ وی را کاهن یکی از جوامع بدوی آسیای مرکزی، هرتسفلد او را یک شخصیت سیاسی- تاریخی، هوسینگ وجودی موهوم، دارمستتر شخصی افسانه ای، ریچارد فرای چندین شخص که نقشهایشان به زرتشت نسبت داده شده است، آسموسن وی را مقام مذهبی، رودلف، وی را حامی دهقانان در برابر اشراف، شدر، مخالف و ضد آیین و رسوم موجود جامعه و … می دانند.
زمان زندگی زرتشت را منابع مختلف از 6000 سال پیش از میلاد تا سده 6 قبل از میلاد قید کرده اند ( رحیم رئیس نیا، آذربایجان در سیر تاریخ ایران ج 2، ص: 761) محل تولد وی نیز مبهم است از آذربایجان تا ری گرفته تا شرق. گویا در زمان ساسانیان بخاطر اینکه سرزمین آذربایجان در دوره ساسانیان تکیه گاه مغها ( روحانیان قام ) بوده بدین جهت آنها کوشیده اند تا با پیوند اعتقادات مغها با اصول زرتشتیزم، هم اصول قام ( اعتقاد باستانی ترکان باستان ) مغها را حفظ کنند و هم خاطره زرتشت و زندگی او را با دنیای خود در آذربایجان مربوط بکنند و بنابراین ابا تبلیغات ساسانی ها به آذربایجان به عنوان زادگاه زرتشت تاکید گردید.
اعتقادات زرتشتیزم که حاصل تولیدات ذهنی بشرکمترتکامل یافته و اولیه در طول هزاران سال می باشد، به عقیده اکثر مستشرقین، امروزه در قالب کتاب اوستا در دست است که بسیاری معتقدند در آذربایجان توسط مغ های آذربایجانی زرتشتی شده با توجه به اعتقادات مردم ماد نوشته شده است. بدین سبب است که در اوستا رنگ و لعاب آذربایجانی دیده می شود. مانند پرستش آتش پرستی و یا احترام به آتش که پیش از زرتشت نیز رواج داشته و در ادوار بعدی چنان با زرتشتی گری درمی آمیزد که آتش پرست مترادف زرتشتی می شود
آیین زرتشتی چیزی نبود جز آنکه رهنمودی بود بدوی برای جانبداری از نیروی خیر و زیبایی در برابر قوای شر. تصویر این تلاشها در داستانها و افسانه های آذربایجان با عناوینی چون قارانلیق و آیدین لیق دونیا دیده می شود.
بنابراین زرتشتیزم بیشتر از آنکه دینی باشد با سرچشمه ای خارجی، از نهاد پاک آدمی برخاسته بود. این اعتقاد در دوران ساسانیان محملی شد برای دست اندازی و مداخله در شئون مختلف انسانها و روشی شد در دوشیدن و سرکیسه نمودن مردم. در نتیجه به مرور زمان مردم دیگر بیان و انعکاس آرزوها و آمال خود را در آیین رسمی نمی دیدند و آتش اعتقاد مردم متمایل به اعتقادات مانوی، مزدکی، مسیحیت و غیره شده ( رئیس نیا، همان، ص: 805)
روایتهایی از وجود آتشگاههای مختلف در جای جای آذربایجان در دست است که این روایات عمدتا از اوایل قرن بیستم و تاکید متفکرین دوران رضاشاه بر زرتشتی گری اختراع شده است. چرا که زرتشتی گری یکی از اصول اولیه ساختار تشکیلاتی « ایران نو» بود. اکثر کتابهای دوره پهلوی براین تاکید دارند که مساجد قدیمی بر روی آشکده ها بنا شده است. این روایات از سوی منابع مستقل علمی هنوز تایید و بررسی نشده است.