گادتب: در میتولوژی و افسانههای باستانی ترکان، آتش همیشه جایگاه خاصی داشته؛ مخصوصاً که در مناطق سردسیری، حرارت و نیروی حیاتبخش آتش، تقدس این عنصر طبیعت را در بین این مردم، رقم میزده است. «روح سرخ» یا «آتش سرخ» هم در ادبیات و فرهنگ ترکان به کرار مورد استفاده قرار گرفته و در بین ترکان «یاکوت» نیز مشخصاً به شکل «خدای آتش» مشاهده میشود. رشاد گنج، استفاه از پرچم سرخ در بین گروههای قومی ترک را با چنین پسزمینههای فکری مرتبط میداند. همچنین کلیتسکو اشاره دارد که:” آنان (ترکان باستانی) اعتقاد داشتند که «پیرآتش»، اجنه و شیاطینی را که در مناطق زیست انسانها وجود دارند، نابود خواهد کرد. به همین جهت، ضمن آئینهای نوروزی، هنگامی که سال کهنه را وداع گفته و به استقبال سال نو میرفتند، با گفتن «آلاس- آلاس» از روی آتش میپریدند.” این موضوع، به صورت مشخصی، تعلق رسم پریدن از روی آتش در نوروز را در خط مقدم ارتباطی با فرهنگ ترکان قرار داده و عمق تاریخی آنرا به مراتب به پیش از زرتشتیان یا سایر اقوام بازمیگرداند.
انسان همواره تحت تاثیر اقلیم و جغرافیای زیست خود قرار داشته و علاوه بر زبان و فرهنگ، مراسم و آئینهای ابداعی یا پذیرفته شده در میان آنان نیز مستقیماً تابع الزامات و تعابیر طبیعی قرار داشته است. از این بابت، بها دادن به استقبال از نوروز و یا برپا کردن جشن چهارشنبه سوری یا «جشن آتش» هم نمیتواند منفک از این اصل تاریخی و تعلق آن به مناطق سردسیر بوده باشد. در آذربایجان به علت اهمیت بسیار زیاد فرارسیدن موسم گرم سال، فاصله تقویمی حدفاصل شب «چیلله» تا نوروز تابع تقسیمات و نامگذاریهای متعددی هست که در ماه آخر(اسفند) چهار چهارشنبه متوالی به چهار عنصر اربعه اختصاص داده شده است.
رسم ترقه در کردن و آتشبازی هم که مطابق متون تاریخی در آزربایجان و بهویژه اردبیل صفوی از سوابق دیرینی برخوردار است، ریشه در باورهای اسطورهای و جادویی شامانیزم دارد. مطابق باور آنان، با لیجاد سرو صدا و ترقه، دیو سرما و سیاهی را ترسانده و فراری میدادند. تا نویدی برای رهایی از اهریمن باشد. همین مراسم حتی هنوز در بخشهای گستردهای از اروپا و آلمان برگزار میشود.
علاوه بر پریدن از روی آتش، یا پریدن از روی آبریز(نوو اوستی) که نشانی از تقدس آبهاست، و یا پریدن از روی سنگ قبور پیران و قطبهای صوفی در اردبیل نیز مرسوم بوده که این عمل را به دلیل برقراری نوعی پیوند و ارتباط با این کاراکترها و دریافت انرژی آنان میدانستند. در مراسم عزاداری محرم هم در میان اهل حق ایلخچی نیز نوعی از چنین پرشی که به صورت دستهجمعی انجام میشود، مرسوم است. از این جهت، میتوان چنین نتیجه گرفت که پریدن از روی عناصر اربعه(اخشیج) یا سمبلهای ارزشی، درواقع، مبتنی بر باور و اعتقاد به دریافت یا انتقال قدرت آنان به روح و کالبد انسان است. این رفتار اعتقادی، در طول هزاران سال به صورت مستمری، همچنان نزد اقوام مختلف ادامه داده شده. اصولاً نباید هم فراموش کنیم که امر چرخیدن دور آتش یا پریدن، بسیار نزدیک است به حرکات و رقصهای شامانهای باستانی و به نوعی: درگیر کردن همزمان تصورات و تعابیر ذهنی شخص شامان یا پیروانش، با رفتارهای فیزیکی بدن انسان. برقراری پیوند و یکی شدن با شعلههای درخشان و شادی آور آتش، برای القاء و دریافت بیشتر یک مفهوم خاص احساسی که از آموزههای دیرین شامانها در جوامع ابتدایی محسوب میشود.