گادتب: اساطیری-افسانهای کهن کتابی کمحجم بوده و فاقد زواید متداولی است که در سایر کتب افسانهای به آنها برخورد میکنیم. داستانهای این کتاب بدون کمترین مقدمه و حواشی، مستقیم به سراغ موضوع اصلی کتاب یعنی کشاکش مرگ و زندگی میرود.
مقدمه کتاب که در مورد خود ددهقورقود بحث کرده او را دانایی معرفی میکند که مشکل قوم اوغوز را حل میکرد، هرکاری پیش میآمد بدون مشورت با او انجام نمیدادند. هرچه میفرمود قبول میکردند و دستور او را به جا میآوردند. برای همین میتوانستند به بلایی که در صدد نابودی نسل بشر یا به تعبیر کتاب( اوغوزها) فائق آمده از درهی نیستی به قلهی هستی صعود کنند.
حملهی دشمن و اسارت اوغوزها تکراریترین بلاییست که این کتاب به آن پرداخته است. در داستان دوم مادر و همسر قازانخان و در داستان چهارم پسر او به استارت درمیآیند. در داستان سوم بئیرک به همراه ۳۹ قهرمان دیگر سالهای مدید در اسارت دشمن به سر میبرند.
از جمله بلایایی که در این کتاب بقای نسل اوغوز را تهدید میکند نازایی و بچهدار نشدن است. در داستانهای اول و سوم میخوانیم که دیرسهخان، بایبؤره و بایبیجان صاحب فرزند نمیشوند و برای بچهدار شدن سالها با عشق در کنار همسرشان زندگی کرده گرسنهها را سیر و برهنهها را میپوشانند، بدهی مقروضها را ادا کرده و در کنار جادهها استراحتگاهی برای خستهگان ساخته و بستر رودخانههای خشک شده را تمیز میکنند و سپس از بزرگان قوم و از ددهقورقود میخواهند که در حق آنها دعا کنند. همسر دیرسهخان طلب فرزند میکند. بایبؤره خواستار پسردار شدن و بایبیجان دختردار شدن است.
هیولایی به نام تپهگؤز که محصول آمیزش ساریچوپان با پری آبی است بزرگترین بلای اوغوزها در این کتاب است که در داستان هفتم توسط باسات کشته میشود و در داستان پنجم عزرائیل جان تک تک جوانان قوم را میستاند و دلیدومرول به نبرد او میرود. وقتی عزرائیل قصد کشتن دومرول را میکند همسر دومرول از عزرائیل میخواهد که به جای شوهر جان او را بستاند و چون دومرول راضی به مرگ او نمیشود قهر عزرائیل مغلوب عشق آنها شده و از کشتنشان منصرف میشود.
راهنماییهای ددهقورقود و عشق برگ برنده اوغوز در برابر مشکلاتی است که زندگی آنها را تهدید میکند. وقتی بئیرک اسیر میشود معشوقه او بانیچیچک شانزده سال به انتظار مینشیند و سالجان خاتون به خاطر عشق قانتورالی با طایفهی خود به جنگ برمیخیزد. در این کتاب خاتون( همسر دیرسهخان ومادر بوغاچ) و بورلا( همسر قازان و مادر اوروز) نقشی بیبدیل و دلانگیز است و زندگی با کمک عشق و عقلِ آنها بر مرگ پیروز میشود.
ابراهیم رشیدی (ساوالان)