گادتب: دهه محرم که از راه میرسید شور و هیجان خاصی به ما، نوجوانان دهههای 60 و 70، دست میداد. دهه محرم برای ما بیشتر از آنکه زمینهای برای عزاداری باشد، فرصتی بود برای ابراز وجود و تجربه حال و هوایی متفاوت در فضای غمبار و یکنواخت آن سالها. البته، رفته رفته دهه محرم هم تنوع خودش را از دست میداد. سه سال پیاپی که به مسجد محل میرفتی، دیگر سخنان واعظ برایت تکراری میشد. نوحههای تکراری، مرثیههای تکراری، شبیهخوانیهای تکراری، انسانهای تکراری، مسیرهای تکراری… و تکرر این تکرارها دل آدم را میزد!
شاید ما آخرین نسلی بودیم که شاهد تداوم سنت عزاداری چند صدساله بیتغییر یا کمتغییر از دوران صفویه تا دوره جمهوری اسلامی بودیم. به نظر میرسد متولیان مراسمات عزاداری هم همچون ما متوجه نقش این تکرارها در دلزدگی نسل جدید شدهبودند. شاید هم از همین رو بود که رفتهرفته جای مداحیها، مرثیهخوانیها، علمگردانیها، شبیهخوانیها، سینهزنیها، زنجیرزنیها و حتی قمهزنیهای سنتی را شیوههای جدید عزاداری فراگرفت. به جای مداحیها و مرثیهخوانیهای سنتی، که مداحان و مرثیهخوانهای حرفهای آنها را در دستگاههای موسیقی سنتی ایفا میکردند، به یکباره آهنگهای مدرن غربی اعم از پاپ، راک و جاز… و حتی سازهای غربی در پسزمینه مدیحهها و مرثیهها ظاهر شدند. به عنوان مثال، در آذربایجان که مرثیهها عموماً در دستگاههای موسیقی آذربایجانی، اجرا میشد به یک باره پای آهنگهای ترانههای مشهور خوانندههای نسل جدید تورکیه به مداحی و مرثیهخوانی باز شد.
دیگر دهه محرم، تکرار مکررات سالهای قبلی نبود! بلکه، فرصتی بود برای هنرنمایی مداحان نسل جدید که شاید اگر در یک کشور دیگر به دنیا میآمدند خواننده میشدند نه مداح! و صد البته، عزادارانی که اگر در یک کشور دیگر متولد میشدند شاید بیشتر ترجیح میدادند در کنسرتها و جشنوارههای موسیقی و رقص شرکت کنند تا در مراسمات حزنانگیز عزاداری!
کوتاه سخن اینکه، در فقدان آزادیهای فرهنگی و حتی سیاسی لازم برای برگزاری کنسرتها و جشنوارههای مفرح و در فضایی که هرگونه هنرنمایی و تنوعطلبی به شدت از سوی حکومت سرکوب میشد، متولیان مراسمات عزاداری و صد البته فکر جمعی مردمی که به دنبال خلق تنوعی هرچند کوتاهمدت در زندگی خویش بودند، مراسمات دهه محرم را تبدیل به فرصتی برای بروز و ظهور هنرنماییها، احساسات و هیجاناتی نمودند که حکومت به بهانههای گوناگون از آنها دریغ کردهبود.
با بررسی وضعیت عزاداریهای امسال و سالیان اخیر میتوان نتیجه گرفت که این مراسمات دیگر تنها فرصتی برای عرض ارادت، توسل، گریه و زاری برای شهدای کربلا نیست، بلکه به همراه آن و حتی بیشتر از آن فرصتی است برای ابراز وجود حاکمیت و مردم در ایران! بله درست متوجه شدهاید! هم حاکمیت و هم مردم! در این نوشته کوتاه هر دوی اینها را جداگانه مورد ملاحظه قرار میدهم:
الف) حاکمیت: حاکمیتی که با گذشت چهل و اندی سال از استقرار خود به چشم خویش میبیند که ارزشهایش در حال زوال است و دیگر شعارها و شعائرش در بین اکثریت مردمی که بر آنها حکومت میکند، خریداری ندارد، تمام سعی خویش را به عمل میآورد تا با سوار شدن بر احساسات مذهبی مردم نهایت سوء استفاده را از این مراسمات به عمل آورد. حاکمیت از یکسو با بسیج تمام امکانات خود سعی دارد نسخه حکومتی عزاداری را در بین مردم رواج دهد و حتی برای جذب آنها به این مراسمات به سراغ آهنگهایی برای پسزمینههای مداحیهای حکومتی میرود که در شرایط نرمال آنها را در دسته “موسیقیهای مبتذل غربی” دستهبندی میکند! از سوی دیگر، حاکمیت تمام نیروها و امکانات خویش را به کار میگیرد تا وانمود کند بنیان فلسفه عاشورا بر مدار ولایتپذیری، یعنی لزوم پایبندی به ولایت فقیه و حکومت جمهوری اسلامی مبتنی است؛ آن هم در حالی که حسین عملاً و علناً بر علیه دستگاه حاکم مستقر قیام کردهبود!
البته، سیاستهای عزاداری جمهوری اسلامی ایران تنها به رابطه حکومت و مردم در عرصه داخلی محدود نمیشود و دارای جنبههای فراملی و فرامرزی نیز میباشد. بهرهبرداری از مراسمات محرم برای ایجاد همبستگی بین شیعیان کشورهای مختلف و در واقع برای پیوند دادن آنها با ایران به عنوان مرکز تشیع به منظور بهرهبرداریهای سیاسی بعدی در راستای سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی ایران را میتوان به عنوان یکی از جنبههای فراملی و فرامرزی سیاستگذاریهای جمهوری اسلامی ایران ارزیابی نمود. به عنوان مثال مراسم گسترده و پرهزینه پیادهروی اربعین که چندین سال است با سیاستگذاری جمهوری اسلامی ایران و با برنامهریزی و پشتیبانی مستقیم نهادهای حکومتی اجرا میشود، هم دارای ابعاد داخلی و هم دارای ابعاد بینالمللی است.
…به عنوان نمونهای دیگر از سیاستهای جمهوری اسلامی ایران برای بهرهبرداری از مراسمات محرم میتوان به هجمه گسترده مداحان، سخنرانان و رسانههای جمهوری اسلامی ایران به کشور آذربایجان در محرم امسال اشارهنمود. جمهوری اسلامی ایران سالهاست که تلاش میکند تحت نام ترویج مکتب اهل بیت و زندهنگهداشتن حادثه عاشورا با سوء استفاده از احساسات مذهبی برخی از اقشار متدین جمهوری آذربایجان در آن کشور رخنه کند. تجربه سالهای گذشته نشان داده که نفوذ مذهبی ایران در کشورهای منطقه همواره زمینهساز اعمال نفوذ سیاسی این کشور در آن کشورها بودهاست. حوادث نارداران، قتل یک نویسنده روشنفکر آذربایجانی به بهانه ارتداد با فتوای یکی از مراجع تقلید ساکن ایران، تشکیل و تأمین مالی گروه تروریستی حسینیون در جمهوری آذربایجان، حمله اخیر مذهبیون به ظاهر غیرمرتبط اما در واقع مرتبط با ایران به سفارت آذربایجان در لندن… حساسیت حکومت آذربایجان نسبت به تحرکات موذیانه ایران را برانگیخته است و همین امر موجب شده ایران از منبر محرم برای تحت فشار قرار دادن آن کشور نهایت بهرهبرداری ممکن را به عمل بیاورد.
ب) مردم: چنانچه در ابتدای این نوشته کوتاه اشاره کردم. مردمی که در نتیجه سیاستهای سختگیرانه حکومتی فرصتی برای بروز و ظهور احساسات، خواستهها و هیجانات شخصی و اجتماعی خویش نمییابند، دهه محرم را فرصت مغتنمی میدانند برای جبران حداقل بخشی از آنچه که از آنها دریغ شدهاست. ویدیوها و تصاویر منتشر شده در فضای مجازی مؤید این است که سنت عزاداری سنتی محرم در حال زوال است. شبیهخوانیهایی که روزگاری هدفش بهرهبرداری از هنرهای نمایشی برای درآوردن اشک مردم بود به صحنه رقص باباکرم کاراکتر شمر و تشویق همراه با سوت و کف تماشاچیان (به جای عزاداران سابق) تبدیل میشود. مراسم سینهزنی که روزگاری فرصتی برای عزاداری محرم و ذکر مصیبت یاران کربلا بود، محلی برای انواع حرکات موزون و به تعبیر بهتر رقصهای جدیدالورود حتی از نوع تانگو و زومبا شدهاست. در ویدئویی دیگر فردی ترومپت به دست در مراسم عزاداری در حال نواختن آهنگ یکی از ترانههای مشهور ابراهیم تاتلیسس، خواننده مشهور تورکیهای، میباشد.
البته، نقش مردم در این جشنواره محرم تنها محدود به هنرنماییهایی این چنینی و تغییر ماهیت دستههای عزاداری به کارناوالهای تفریحی و تغییر ماهیت مداحیها و سینهزنیها به فستیوال موسیقی و رقص محدود نمیشود. در سالهای اخیر، مراسمات دهه محرم، لاأقل از سوی برخی از مداحان و شرکتکنندگان، به تریبونی برای اعتراض به وضع موجود و انتقاد از سیاستهای حکومت شدهاست. نمونههای بارز آن را در یزد فارسنشین و در اردبیل تورکنشین شاهد بودیم و هستیم. مداحان حکومت را به بیعدالتی، دروغگویی، ریا و عدم شایستهسالاری متهم میکنند. سلیم مؤذن زاده اردبیلی، اسطوره مداحی تورکی آذربایجانی، یک بار با انتقاد شدید از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران رسانه حکومتی ایران را متهم نمود که به مداحیهای تورکی، صرفاً به خاطر تورکی بودنشان، آن طور که باید و شاید بها نمیدهد و عالمانه و عامدانه به دنبال حذف و محدود کردن زبان تورکی است. در محرم امسال، در برخی از عزاداریهای شهرهای اورمیه و سولدوز (نقده) در آذربایجان غربی مداحان مرثیههایی در سوز خشکانده شدن دریاچه اورمیه بر زبان آوردند و برخی از هیأتهای عزاداری تصاویری از این دریاچه رو به موت را بر بنرهای خود منقش کردند. همزمان در آذربایجان غربی، دهه محرم، فرصتی است برای تورکهای آذربایجان غربی تا کثرت جمعیتی خود را به رخ اقلیت کورد سنی ساکن در این استان بکشند و به نوعی به صورت غیرمستقیم به برخی از ادعاهای ارضی برخی از احزاب کورد پاسخ دهند.
به نظر میرسد با گذشت زمان شاهد تغییرات بیشتری در شکل و محتوای مراسمات دهه محرم، هم از سوی حاکمیت و هم از سوی مردم، خواهیم بود. چون دیگر دهه محرم، نه برای حاکمیت و نه برای مردم، تنها به معنی عزاداری برای اهل بیت و یاران آنها نیست.