گادتب: حالا که رسانههای تحت اختیار جریان ایرانشهری تظاهر را کنار گذاشته و شمشیر را از رو بستهاند، ضعف رسانهایِ …آزربایجان بیش از پیش احساس میشود.
مشهود است که در فضای رسانه و در برابر اَبَر رسانههای پرقدرت جریان ایرانشهری با بودجههای میلیاردی، آزربایجان هیچ حرفی برای گفتن ندارد و قافیه را باخته است. و در مقابله با این هجوم همه جانبهی رسانهای تنها کاری که در وضعیت کنونی از دستمان بر میآید، واکنشهای اعتراضی است که آنهم تاثیری در عملکرد این رسانهها نخواهد داشت.
جریان ایرانشهری با علم بر پتانسیل بزرگ نهفته در آزربایجان، آزربایجان را بزرگترین تهدید و قدرتمندترین دشمن خود میداند و به همین دلیل حتی از گروههای کردی که در تخیلات خود از یک سو تا مازندران و از سوی دیگر تا کرمان را ضمیمه کردستان خیالی خود کردهاند، برای مقابله با آزربایجان استفاده میکند. اما با این حال ما تاکنون نتوانستهایم از این پتانسیل بزرگِ خود که دشمن از ترس آن زمین و زمان را بسیج کرده است، بهرهای ببریم و متاسفانه در هر برههای بسیاری از جوانان تورک آزربایجان به دلیل ضعف رسانهای موجود در … آزربایجان، در مسیر اهداف جریانات مرکزگرا قربانی میشوند.
باید این حقیقت تلخ را پذیرفت که هیچ یک از رسانههای منتسب به …آزربایجان، بنا به دلایل بیشماری از جمله نبود سواد رسانهای کافی و نا آشنایی با سلیقهی نسل جوان امروز و… نتوانستهاند مخاطب چندانی را جذب کنند و اکثریت جامعه متاثر از رسانههای منتسب به جریان دشمناند.
در روزهای اخیر کمپینی برای بایکوت شبکه ایران اینترنشنال از جانب تعدادی از صفحات آزربایجانی منتشر شد اما آیا چنین کمپینهایی میتوانند مأثر باشند؟
آیا زمان آن نرسیده است آزربایجان از لاک دفاعی خود خارج شود و بهجای واکنشهای اعتراضی کنشی قدرتمند را آغاز کند؟
آیا زمان آن نرسیده است که آزربایجان بهجای بیان دست و پا شکسته و سانسور شدهی اندیشهی خود از رسانههای دشمن، از طریق رسانهی قدرتمند خود به صراحت با مردم سخن بگوید؟
تنها ظهور رسانهای قدرتمند است که میتواند از آزربایجان در برابر هجوم بی رحمانهی بازوهای رسانهای جریان ایرانشهری دفاع کند و مسئولیت فراهم ساختن بستر مورد نیاز، بر دوش اشخاصی است که به نام آزربایجان حیات سیاسی خود تداوم بخشیدهاند و این مهم بدون پایان دادن به درگیریهای داخلی که تاکنون جز ضربه به آزربایجان هیچ ثمرهی دیگری نداشته است ممکن نخواهد بود.