گادتب: پس از اينكه اكراد پادگان سویوق_بولاق (مهاباد کنونی) را خلع سلاح نمودند و پس از سازماندهی ، با لشكری كاملا مسلح كه تعدادشان چندین هزار تن عنوان شده ، جهت برگزاری ميتينگ حزبی راه سولدوز (نقده) را در پيش گرفتند !
نقده ايی كه تنها ۵ درصد آنرا كوردها تشكيل ميدادند.
حال چرا نقده محل برگزاری ميتينگ انتخاب شده بود ، سوالی مهم و تعيين كننده است.
آنها كوردهای تا دندان مسلح به خيابانهای شهر ريخته و شروع به شليک بطرف مردم بيگناه تورک و كشتار آنان مينمايند.
مردم بی دفاع ولی غيرتمند و جسور سولدوز (نقده) بجای فرار و تسليم شهر به لشكر ياغيان كورد ، با معدود اسلحه هايی كه در اختيار داشتند از خود و خانواده و ناموس شخصی و ملی شان و وطن خود دفاع می كنند.
“حجت الاسلام حسنی” (امام جمعه وقت اورميه) پس از دادن يک اطلاعيه راديويی و دعوت از مردم جهت دفع فتنه اكراد ، بهمراه نيروهای مردمی از اورميه وارد سولدوز (نقده) ميشوند.
سر دخترک ۳ ساله ايی را بريده بودند و با سه سيخ به سينه مادر ۲۳ ساله اش چسبانده بودند.
پيرمرد و پيرزن هم بين آنها بود.
۲۲ نفر ديگر را هم در جايی ديگر با طناب اعدام كرده بودند.
در خانه ايی ديگر جوانی را با تبر قطعه – قطعه كرده بودند.
حادثه سولدوز و کشتار نژادی
روزهای خوش بهاری بود که در یکی از آنها برای ما سهم تعیین کردند و اینجا شد مال ما آنجا هم نمیدانم کجا شد مال شما تورکان ، زود باشین شهر را تحویل بدین که ما هم عجله داریم و کارو بارمان زیاد است.
سلاحها را به رویمان گرفتند و گفتند زود باشید والا شهر را سرتان ویران میکنیم گویا خواستند در داخل شهر سولدوز رژه و مانور مسلحانه برگزار کنند.
۳۱_ فروردینماه ۱۳۵۸ سالروز حادثه تلخ و ناگوار کشتار عمومی تورکان شهر سولدوز (نقده) استان آزربایجان_غربی توسط حزب دمکرات کردستان ایران و با رهبری آن دوره آن ، جناب عبدالرحمان قاسملو میباشد.
بدون درنگ و انتظار و حرمت و مذاکره و نظر خواهی و دشمن را عوضی گرفته یا فهمیده و یا به صورت کاملا عمدی تسلیم شهر فوق را از اهالی خواستند.
در گذشته کم خواسته و گرفته بودند که بازهم خواستند و گفتند ، همین حالا تماما و نقد بروی دستمان بگزارید و بروید والا با دست خیلی پر از سلاح آمدهایم و این هم نشان وعلامت.
سلاحهای خودکار و کشتار عمومی از پادگان سویوقبولاق (مهاباد کنونی) به دست حزب دمکرات کردستان ایران رسیده بود و در برابر افراد متنفذ و ریشسفیدان شهر که حداقل در داخل شهر رژه برگذار نکنید و به جای دیگری ببرید ؟
قاسملو و ملاصلاح (روحانی کوردهای سولدوز ) قبول نکردند که هیچ ، تسلیم شهر را هم هرچه زودتر خواستند و در استادیوم ورزشی شهر گرد آمدند.
مردم ساکن تورک سولدوز با مشاهده این رژه واقعی برای احتیاط در پشت بامها سنگر گرفتند و با اندک سلاحهای شخصی خود آماده دفاع از زن و بچه و خانه و کاشانه و شهر و وطن خود شدند.
با شللیک یک گلوله همه چیز به هم خورد و دستجات کورد به خیابانها ریخته ، به همه جا و هرکس که میدیدند آتش گشودند و بدین صورت کشتارعمومی شروع شد و سه روز تمام درگیری مسلحانه ادامه داشت ، مردم با استفاده از پشت بامها با اینکه از نظر تسلیحات در سطح نازلی بودند ، بر اوضاع تسلط داشتند اما رفته_رفته مهمات و گلوله در حال اتمام بود و شهر در محاصره و جنگ تمام عیار ادامه داشت.
در این میان عدهای خود را به اورمیه رسانده و اوضاع داخل شهر را به اطلاع عموم رساندند ، حجتالاسلام حسنی امام جمعه شهر اورمیه با واسطه از ارتش ۱۰۰۰ قبضه سلاح و دو تا نفربر گرفته با انتشار اعلامیهای مردم را به همیاری دعوت و در بین راه با افراد متفرقه به حدود ۶۰ نفررسیده ، صبح براه افتاده وساعت ۱۱شب درروستایی نزدیک شهر قرارگرفته و نیمههای شب وارد شهرشدند و بلافاصله با بلندگویی دعوت به قطع تیراندازی و آغاز مذاکره نمودند ، با اتمام سخنان وی حزب دمکراتچیها شروع به تیراندازی کرده و جنگ را شروع کردند و در ادامه با آثار شکست به گروگانگیری زن و بچهها پرداختتند.
با حملات بسیار دقیق گروه حسنی گروگانها آزاد و ستاد عملیاتی حزب دمکرات به تصرف در آمد و جنگ به خارج شهرمنتقل شد و با گشت خانه به خانه ، شهر از تروریستها پاک شد.
حملات بی امان و دقیق ، طرف مقابل را به تسلیم و آتش بس مجبور کرد و بدین ترتیب کشتار سولدوز پایان یافت.
اهالی شهر ، منطقه و کل آزربایجان_جنوبی از امام جمعه اورمیه در این مورد به مثابه یک قهرمان ملی یاد و خاطره این جانفشانی در برابر تجاوز به اولاد وطن و خاک آزربایجان را در ذهن خود همیشه دارند.
باشد که این همسایگان ما سرعقل آمده و دشمن را عوضی نگیرند و چشم به خاک وطن ما تورکان آزربایجانی ندوزند و دشمن مشترک را بچسبند.