جمعه , آوریل 26 2024
azfa
تازه ها

بخشي از وصيت نامه استفان نمانيا

گادتب: بخشي از وصيت نامه استفان نمانيا

کودک عزیزم!

از زبان خود پاسداری کن، همانگونه که از وطن خود پاسداری می کنی. واژه ها را می توان از دست داد چنانکه شهرها را. چنانچه سرزمینها و چنانچه جانها را. اما ازملتی که زبان، سرزمین و جان خویش را از دست داده است چه چیزی باقی می ماند؟

از زبان خود پاسداري كن، همانگونه كه از وطن خود پاسداري مي كني. واژه ها را مي توان از دست داد، چنانكه شهرها را، چنانچه سرزمينها و چنانچه جانها را. اما از ملتي كه زبان، سرزمين و جان خويش را از دست داده است چه چيز باقي مي ماند؟

پسرم

هيچ واژة بيگانه اي بر زبان نياور. هنگامي كه واژة اي بيگانه بر زبان ميآوري بدان كه تو بر آن چيره نشده اي، بلكه از درون با خودت بيگانه گشته اي. بهتر است كه بزرگترين و مستحكمترين شهرهاي كشور را از دست داد، تا آنكه كوچكترين و متواضع ترين واژه زبانت را. سرزمينها را نه تنها با شمشير بلكه با زبانها نيز ميتوان فتح كرد. آگاه باش كه تعداد كلمات به اسارت كشيده شده و از دست رفته، معيار سيطرة بيگانگان است. حيات ملتهائي كه واژه هاي (زبان) خويش را به ديگران مي بازند متوقف ميشود.

نازنين من!

بيماري اي وجود دارد كه زبان را رنجور مي كند همانگونه كه تن را. من اينگونه بيماريهاي عفوني و واگيردار را بياد دارم. اين واگيرها بيشتر بر حاشيه هاي يك مردم اثر مي گذارد، جائي كه ملتي هم مرز با ملتي ديگر است، جائي كه زبانها با هم اصطكاك دارند. من در جنگها از زبان، چونان سهمگين ترين جنگ افزار بهره ميبرم. من هم اين بيماري واگير و مرگ آور را در ميان زبان دشمن مي پراكنم و آن را سپر سپاه خويش ميسازم. لشكريان و سرداران را به سرزمينهاي نيمه تصرف شده ميفرستادم و بيشتر، شهرها را با زبان به چنگ آوردم تا با شمشير.

عشق من!

دو ملت مي توانند با هم بجنگند و يا در آشتي زندگي كنند، اما دو زبان هرگز با هم آشتي نميتوانند كرد. دو ملت مي توانند در صلح و هارموني زندگي كنند، اما زبانهايشان تنها مي تواند در نبرد با هم باشد. هنگامي كه دو زبان با هم تماس پيدا كرده و آميخته ميشوند چنان است كه دو سپاه در نبرد مرگ و زندگي افتاده اند. تا هنگامي كه هر دو زبان به گوش آيد هيچكدام نبرد را نبرده است. اما آنگاه كه يك زبان بيش از ديگري به گوش رسد، آن زبان رو به پيروزي دارد. جنگ پايان مييابد، و زباني ناپديد مي شود. پس از ناپديد شدن يك زبان، ملتي نيز از بين مي رود.

فرزندم!

بايد بداني كه جنگ زبانها، نه مانند جنگ ميان دو لشكر يك روز و دو روز، و نه مانند جنگ ميان ملتها يك سال و دو سال به طول نمي كشد، بلكه صدهها سال به درازا ميكشد. اين زمان براي زبان برهه اي بسيار كوتاه است، به اندازة برهه اي يكي دو دقيقه اي از عمر انسان.

پسرم!

بيماري واگير و مرگ زبان اين است كه تك تك مردم به زبان خويش پشت كنند، آنگاه خواسته يا ناخواسته زبان بيگانه را بپذيرند. پس بهتر آنكه در همة جنگها و نبردها شكست خورد تا آنكه يك زبان را از دست داد. زيرا پس از مرگ زبان ملتي وجود ندارد. ملت تا هنگامي كه زباني دارد زنده است. آدمي زبان مادري خود را به يكسال فرا ميگيرد و تا پايان زندگي آن را از ياد نميبرد، زبان بيگانه را در يكسال ياد ميگيرد اما يكساله نميتواند زبان مادري را از ياد ببرد و زبان بيگانه را بپذيرد.

كودك نازنينم!

ناهم زبانها را بپاييد، آنها ميآيند، پنهان مي آيند چنان كه نميدانيد چگونه آمدند، در هر گام شما را تعظيم ميكنند، برايتان راه باز ميكنند. در آغاز چون زبانتان را نميدانند مانند سگها خودشيريني و چاپلوسي ميكنند. ما هرگز نه ميدانيم آنها چه ميانديشند و نه ميتوانيم بدانيم، زيرا هميشه خاموشند. كساني كه نخست ميآيند براي شناسايي ميآيند، آنها به ديگران ميگويند، سپس همه ميآيند. شب هنگام در گروههاي بيشمار آرام ميخزند، مانند مورچه گاني كه به قند دست يافته اند.

روزي شما از خواب بيدار ميشويد و خود را در چنگ زبان بيگانه گرفتار ميبينيد. گرداگرد شما را ناهم زبانان فراگرفته اند. آنگاه در مييابيد كه ديگر دير است. آنگاه درمي يابيد كه آنها كر و لال نيستند، زبان، ترانه، آداب و رسوم و رقصهاي خود را دارند، غوغاگرانشان هياهو كرده، گوش را كر ميسازند. اكنون ديگر آنها خواهش و چاپلوسي و دريوزگي نميكنند، بلكه دست اندازي ميكنند، ميربايند، به زور ميگيرند. و اين هنگام تو در خانة خويش بيگانهاي. چاره ای  نداري يا بايد با آنان به جنگ برخيزي و به زور بيرونشان بريزي يا خود خانه و كاشانه را رها كني. به سرزمينهايي كه ناهم زبانها تصرف كرده اند نبايد لشكر فرستاد؛ لشكرهاي آنها خود ميآيند تا آنچه را زبان به چنگ آورده تصاحب كنند.

فرزند من!

زبان از هر دژي استوارتر است. هنگامي كه دشمن دژها و باروها را  نوميد مشو. خوب نگاه کن و ببین که به سر زبانت چه می آید .

دوباره امتحان کنید

‍ پرویز زارع شاهمرسی: تورک یا آذری؟

گادتب: در ابتدای حکومت رضاشاه پهلوی که ناسیونالیسم ایرانی در آغاز راه بود، مسئله قومیت …

پارلمان اروپا با تصویب قطعنامه‌ای خواستار افزایش تحریم‌ها علیه ایران و تروریست ‌خواندن سپاه شد

گادتب: به گزارش مرکز گادتب، پارلمان اروپا روز پنج‌شنبه ۲۵ آوریل با تصویب قطعنامه‌ای علیه …

دیدگاهتان را بنویسید