گادتب: روی سخنم با کسانی است که نگاهشان به تراختور صرفا یک دید فوتبالی بوده و به اصطلاح میگویند من یک توپچی و تراختورچی هستم و کاری هم به سیاست، میللتچیلیق و اینجور چیزها ندارم شماها هم لطفا تراختور را سیاسی نکنید تا ما شادیمان را بکنیم.!
برخلاف نظرات بسیاری بازیهای تراختور و شعارهای ملی حقهای برای تخلیه انرژی فعالان ملی نیست. بلکه وسیله ای برای تقویت و رشد اندیشه و احساس باهم بودن، یکی بودن و یک پیکره بودن است. این یعنی هنر ملت تورک که در اوج خفقان و استبداد سیاسی شوونیسم فارس، قادر است تا هر مکان و موردی را به ابزار و میدان مبارزه ملی و مقاومت جمعی تبدیل نماید. منتهی مشکل در این است که اکثریت فقط به چشم فوتبال و تخلیه هیجان به تراختور نگاه میکنند. و اگر بازیهای این تیم نباشد دیگر خنثی، منفعل و نظارهگر تمامی بی عدالتیها و ستمها هستند. ملت تحت ستم هر آن و هر لحظه از زندگییش بایستی بر اساس مبارزه، اعتراض و حق خواهی باشد ولی بعضا این هدف برای جمع کثیری فراموش میگردد.
تراختور افتخار و غرور ملی در ساحهی ورزش است قبول، و قهرمانی، افتخار آفرینی و پیروزییش غلبهی پیرامون بر نمایندگان مرکزیت تمامیت خواه و ستمگر است قبول، ولی آیا تنها با قهرمانی تیم در لیگ یا جام حذفی، غرور ملی یک ملت تحت سلطه در همگی ساحهها احیا میگردد؟! آیا تاراج ثروتهای ما متوقف میشود؟ نه هرگز.
یادمان باشد و خصوصا دوستان صرفا فوتبالی ما نیک بدانند که تراختور تریبون و ابزار اتحاد برای رساندن خشم و اعتراض مظلوم به ظلم ظالم است. مثال:(برافراشتن بنرهایی که دنیا را متوجه تبریز، صدای آزربایجان و جنس مطالباتش کرد). ولی ما میبینیم که اکثریت فقط فوتبال آن را برداشتهاند و ابزار تخلیه هیجان کردهاند. و تنها اقلیتی قلیل است که در کل ۳۶۵ روز سال فکراً و عملاً در فکر اعتراض و مبارزه میباشند.
دوستان فوتبالی، ما نباید ساکت و نظاره گر شرایط پیرامونمان باشیم و خود را از سطح یک شهروند سیاسی آگاه، و میللتچی به سطح یک توپچی و تراختورچی پایین بیاوریم و فقط و فقط پیگیر نتایج تیم باشیم و بس. بلکه ما در کنار تراختورچی بودنمان محکوم به این هستیم که در اعتراضات به ناحقی، بی عدالتی، ستم ملی، مبارزات فکری، قلمی، و عملی هم مشارکت نموده و شهروندی بیتفاوت نباشیم.
پ.ن: دلیل نگارش این مطلب این است که از دیروز فعالیت فشرده در به اشتراک گذاشتن پست و ایستوری از سوی جمع کثیری از افراد توجهم را به این مساله جلب نمود که در این همه مدت بی صدایی و سکوتتان، این همه اتفاقات و حق کشیها صورت گرفت، چرا در شماها حس و مسئولیتی مبنی بر انتشار یک پست و استوری اعتراضی به وجود نیاورد.؟!!! ولی از دیروز امان اینستاگرام را بریدهاید با شادباش گفتن و تبریکهای تکراری؟!
چرا ما در برخی مسائلی اکتیو هستیم که هزینه بردار نیست، و در مسائل حق حقوقی، ساکت و خاموشیم؟! آیا جواب فقط این است که گفتن حق و معترض بودن هزینه بردار، خطر و ریسک دارد ولی دیگر مسائل اینچنینی هیچ خطری برایمان ندارد؟؟
لپ کلام و پیام نوشته: لطفا در همگی مسایل آکتیو و فعال باشیم، یعنی اینکه یک شهروند سیاسی فوتبالی باشیم نه شهروند فوتبالی غیر سیاسی.!!