گادتب: در حالی که تمام تلاشهای دانشجویان تورک برای دعوت از نویسندگان و اساتید تاریخ و ادبیات تورک جهت سخنرانی در دانشگاهها بینتیجه میماند، دشمنان آذربایجان اعم از ایرانشهریها، آذریگرایان و پانفارسیستهای افراطی آزادند که هر وقت دلشان خواست در دانشگاهها حاضر شوند و در مورد هر موضوعی که دلشان خواست صحبت کنند حتی اگر خودشان هم اذعان داشته باشند که کوچکترین تخصصی در خصوص موضوع مورد بحث ندارند.
در حالی که سخنرانی اساتید تاریخ و ادبیات آذربایجان در مورد حوادث 21 آذر 1325 همچنان تابو محسوب میشود و نویسندگان و ناشران آذربایجانی شدیداً تحت فشار نهادهای امنیتی هستند تا مبادا اقدام به انتشار نوشتهای نمایند که با گفتمان حاکم متفاوت باشد، دشمنان آذربایجان آزادند تا در تریبونهای رسمی با افتخار از جنایات شاه سخن بگویند.
چنانچه اخیراً در دانشگاه تهران، به مناسبت سالگرد حوادث خونین 21 آذر 1325، اقدام به برگزاری مراسمی نمودهاند که در آن فقط خونخواران حق سخنرانی داشتند. (البته، باید هم حق را به آنها بدهیم چون فقط یک خونخوار میتواند جنایات خونین خونخوار بزرگی همچون محمدرضا شاه پهلوی را توجیه کند.)
در بخشی از این جشن خونخواری که به منظور فریب افکار عمومی از آن با عنوان جعلی نجات آذربایجان یاد میشود، فردی به نام ناصر همرنگ که خودش هم بر زبانشناس نبودن خویش اذعان دارد، در حین سخنرانی در باب زبان معیار ترکی در آذربایجان!، یک دفعه به خاطرش خطور میکند که پیشه او خونخواری است نه زبانشناسی! و دقیقاً به خاطر همین خونخواریش به آن مراسم دعوت شدهاست. وگرنه اگر واقعاً قرار بود در باب زبان معیار ترکی در آذربایجان صحبت بشود چرا به جای یک زبانشناسی که با اصول و قواعد زبان ترکی آشناست وی را دعوت کردهاند! این است که برمیگردد و صریحاً میگوید: “من خون تبریزی را میخورم!”
البته، آنچه او در لفافه بیان میکند کمخطرتر از آن جملهای نیست که صریحاً بیان داشتهاست. دیربازی است که طایفه خونخواران به منظور مشوش کردن اذهان دوستداران زبان ترکی در باب زبان معیار ترکی همان جملاتی را بر زبان میآورند که این فرد بر زبان آوردهاست.
من هراسی از این ندارم که ناصر همرنگ با عنایت به پیشه و پیشینه واقعی خودش و همقطاران نژادپرستش علناً بگوید که “من خون تبریزی را میخورم!” کما اینکه، این طایفه خونخوار بارها و بارها نه تنها از خوردن خون تبریزی بلکه از خوردن خون تمام تورکها ابایی نداشتهاست!
هراس من از سخنانی است که وی در باب زبان معیار ترکی در آذربایجان بر زبان میآورد. سخنانی که فاقد هرگونه وجاهت علمی از منظر دانش زبانشناسی هستند و تنها و تنها به این خاطر بر زبان آورده میشوند که تبریز و اردبیل و سایر شهرهای آذربایجان را به جان هم بیندازند تا زمینه برای یک خونریزی دیگر و برگزاری یک جشن خونخواری دیگر برای آنها فراهم شود!