گادتب: جامعه ما امروزه در مسیری افتاده است که منافع فردی بر منافع جمعی غلبه کرده و هرکسی سنگ خودش را بر سینه میزند، فرد خودش را اتمی تنها و سرگردان در میان انبوه تودههای انسانی میبیند و هیچ پیوندی با جامعه، گذشته، زبان و فرهنگ خود نمیبیند.
نوعی از خود بیگانگی اپیدمی شده که حتی در بین نهاد خانواده نیز رسوخ کرده است، بطوریکه در ساختار یک خانواده به سختی میتوان ارزشها و اهداف مشترکی یافت، چهرسد به سطح جامعه!
قطعا در چنین ساختاری حرفزدن از هویت و ملیّت که ریشه در اشتراکات یک مردم جامعه دارد، برای فعالین و روشنفکران کار آسانی نخواهد بود، مگر اینکه دلایل، آثار و چگونگی اثر این پدیده را شناخته و مورد تحلیل و بررسی قرار دهند.
عمدهترین علت پدیده «اتمیزه شدن» را میتوان در استبداد سیاسی و بحران اقتصادی یافت، در جامعهای که چنین شرایطی حاکم است، ارزشهای مشترک بهطور گسترده ناپدید شده و پیوندهای شخصی و اجتماعی در هم میشکند.
جامعه آزربایجان از یکسو با یک حاکمیت مرکزگرا و طایفه محور طرف است که همه چیز را برای خودش میخواهد و بخش عظیمی از توزیع درآمد، ثروت و قدرت بر اساس همین محوریت صورت میگیرد، این در حالیست که برای اعضای حاشیهنشینان، مثلا یک آزربایجانی حصول این منافع به جز چسبیدن به بدنه حاکمیت، تقریبا غیرممکن میگردد.
این چسبندگی که در اصطلاح فرهنگی و سیاسی آزربایجان «ساتقین» نامیده میشود، در بطن جامعهای اتمیزه شده نه یکنوع خودفروختگی و پشت کردن به هویت، بلکه نوعی افتخار و حتی آرزو نیز محسوب میشود.
از طرف دیگر جامعه ما با بمباران تبلیغات سرمایهدارانه مواجه است، سیستمی که انسان را بهمثابه کالا و شی انگاشته و ریشه در «ایندیویدوآلیسم» دارد و موتور آن را «حداکثرسازی سود شخصی» به حرکت وا میدارد.
این سیستم از طرفی با ابزارهای مکنده خود مثل: بازار آزاد اقتصادی، ایجاد رقابت شدید، عدم ایجاد فرصتهای برابر به وسیله قانون ارث، بورس، بانکها و…. خون فرد را میمکد و از طرفی به او القا میکند که در این سیستم به تمام خواستههایش خواهد رسید به شرطی که تلاشش را مضاعف کند و غافل از اینکه این تلاش چیزی به جز دویدن به روی تردمیل نیست.
تاثیر این نوع نگاه سیستمی که یکی از اساسیترین دلایل اتمیزه شدن است را میتوان به سادگی در انتشار بیشمار کتب مشوق به موفقیت را دید، کتابهایی که ذهن فرد را مسموم کرده و تم اصلی آن در این جمله خلاصه میشود: «اگر کسی از گرسنگی میمیرد، لیاقتش همین است، تو میتوانی خوشبخت باشی».
تمامی این عوامل در کنار اعمال سیاستهای «سیاستزدایی و سیاستگریزی» همراه با ایجاد فضای رعب و وحشت و خفگان باعث شده است تا جامعه ما بیش از پیش اتمیزه شده و افراد جدا از اصالت و منافع مشترک هر کدام سنگ خودشان را به سینه بزنند.
در چنین شرایطی فعالین مدنی میبایست با ایجاد گفتمانی گسترده برای همه اقشار و ایجاد تصویری درست از منافع تمامی طبقات به خصوص فرو دستان و زنان که قربانی اصلی این پدیده هستند و اکثریت جامعه را تشکیل میدهند، با مشترکات فرهنگی و هویتی و زبان، دوباره دور هم جمع کنند.