گادتب: ناصر خسرو در قرن پنجم مینویسد: “در تبریز، قطران نام شاعری را دیدم. شعری نیک میگفت، اما زبان فارسی نیکو نمیدانست. پیش من آمد دیوان منجیک و دیوان دقیقی بیاورد و پیش من بخواند و هر معنی که مشکل بود از من پرسید، با او بگفتم و شرح آن بنوشت و اشعار خود بر من خواند”. کسروی نتیجه میگیرد که قطران آذری بود و آذری هم لهجهای از زبان فارسی!
اسدی طوسی، در قرن پنجم، در مقدمه کتاب “لغت فُرس اسدی” در باب علت نگارش کتابش با اشاره به شاعران تبریز مینویسد: “دیدم شاعران را که فاضل بودند و لیکن لغات پارسی کم میدانستند و قطران شاعر کتابی کرد و آن لغتها بیشتر معروف بودند”. نوچههای کسروی نتیجه میگیرند که آنها #آذری بودند و آذری هم لهجهای از زبان #فارسی بود!
معلوم نیست اگر آنها آذری بودند و آذری هم لهجهای از زبان فارسی بود چرا شعرای تبریزی در فهم زبان فارسی این همه مشکل داشتند؟ مهمتر اینکه، اشعار شعرای آذربایجان اعم از قطران، نظامی، خاقانی و… پُر است از لغات #تورکی ولی دریغ از یک واژه آذری!
جالب است که واژگان تورکی حتی به کتاب لغت فرس اسدی هم راه یافتهاند ولی حتی در این کتاب هم واژه آذری مورد ادعای حضرات مشاهده نمیشود (اسدی لغتنامهاش را در تبریز به نگارش درآورده و کلمات تورکی از این راه به کتاب وی راه یافتهاند، اگر زبان مردم تبریز در آن تاریخ آذری بود، باید شاهد حضور لغات آذری در کتاب وی میبودیم).