گادتب: من تیکان تپه هستم شهری که دارد میمیرد.
چرا میمیرم را میخواهم باز کنم و چگونه به کام مرگ افتادهام را میخواهم با ملت درمیان بگذارم، چون ماها عادت داریم کسی که میمیرد برایش یقهها پاره کنیم یا گیسوانمان را برایش در مزار پرپر کنیم و برایش ختم، سوم، چهلم و سالگرد بگیریم، بگذریم؛ برایتان میخواهم زبانحال بگویم گوشتان را باز کرده و گوش کنید:
من تیکانتپه هستم، شهری که با آثاری تاریخی زیاد من جمله ایوب انصار در دورباش، سورغولو(تخت سلیمان) در تازاکند، کوه آتشفشان (دؤو زیندانی) در سورغولو، کوهی با قامت بلند بالقیز، قاندرگاهی در بیرینجه، مدرسه خان افشار (حلال احمر کنونی) و سدی در فیی مابین قوجور و یولقون آغاج که توسط افشار درست ووووو…
من تیکانتپه هستم، شهری که جاده منتهی به سایینقالا که معروف به جاده مرگ است از رنگ رخسار پریده آسفالتم معلوم است چند سال آکبند مانده است.
من تیکانتپه هستم که بیمارستان من به سن بلوغ رسیده است یعنی تبدیل به یک جوان ۱۵ ساله میشود که فعلا افتتاح نشده است.
من تیکانتپه هستم، شهری که دستگاه سونوگرافی و آندوسکوپی در بیمارستانش موجود نیست و مادران حامله که گاهی برایشان مسافرت خطرناک است اما چارهای به جز رفتن به شهرهای مجاور را ندارند.
من تیکانتپه هستم، در بعضی محله و بعضی کوچههایم در چهل سال اخیر هنوز آسفالت ندیده و خیابانهایش افتضاح است.
من تیکانتپه هستم که رنگ شهربازی و سینما به خود ندیده است.
من تیکانتپه هستم، شهری که آمار بیکاری و موادفروشی و موادکشی در من بیداد میکند، آمار سنی مصرف مواد خانمانسوز مخدر به ۱۳ سال اوفول کرده است.
من تیکانتپه هستم که ۷۵ عدد معدن سنگ دارد و اکثرا سنگهایش گرانبها هستند طبیعتم را مخروبه کرده برای برش به چین و اصفهان و کرمان فرستاده شده و برای فروش به خودم با قیمت شش برابر میدهند.
من تیکانتپه هستم خانوادهها و جوانان زیادی از من کوچ کرده آواره شهرهای دیگری شدهاند که مدال طلای کوچ حدودا ۲۰۰ هزار نفر را کسب کردهام.
من تیکانتپه هستم که ضعیف و لاغر شدهام لاشخورها از بس گوشتم را کندهاند همهجایم زخمی است و هل من ناصرا ینصرونی میخوانم اما گوش
عدهای رسما کر است.
من تیکانتپه هستم که آواز فرشاش، فرش افشار را عرض میکنم گوش جهان را کر کرد، از زمانی که رئیس جمهور وقت، رفسنجانی آمدند و رفتند دیگر صنعت فرش به یک کابوس تبدیل شد.
من تیکانتپه هستم که زبان مردمم در اثر هجوم تبلیغات و هجوم رسانه برگشته و به زبان دیگری سوق داده شد. که خدا را شاکرم با همت فرزندانم و با بگیر و ببند عدهای هنور این امر دارد ضربدر صفر میشود.
آری من تیکانتپه قطب طلای آزربایجان و خاورمیانه هستم، که از این غنا و طلا چیزی جز سیانور و آرسنیک و جیوه قرمزش نصیب من و فرزندانم میشود، آری منم که اینچنان دارم نالان و گریان خودم را برایتان تعریف و توصیف میکنم کاش صدای رسای من به گوش دنیا و مسئولان برسد تا دیگر این رختهای چرکین را از تنم بیرون بیاورند تا شاهد سوم و چهلم و سالگردم نشوید.
من می گویم درد را، اما گوش عدهای در سرزمین رسما کر است!!!