ادتاج اتحادیه دمکراتیک ترک آذربایجان جنوبی
گادتب: عزت الله خان خواهرزاده سردار ماکو فرزند امان الله خان در اوایل انقلاب مشروطه¬خواه شد و با کمک نصرت الله خان فرزند دوم امجد، سردارماکو (اقبال السلطنه) را مجبور به فرار به تفلیس کردند و چون حکمرانی عزت¬الله خان به ماکو از طرف انجمن ماکو به تبریز پیشنهاد شد والی آذربایجان مخالف کرده و وی مخالف مشروطه شد و جزو قوای مستبدین گردیده و فرمانده اردوی ماکو شده به تبریز حمله کرد. ولی شکست سختی خورد. وی پس از بازگشت از تبریز بیکار بود و تعدادی تفنگچی با لباس یکسان برای خود تشکیل داده بود که دسته موزیک مخصوصی آنان را همراهی می¬نمود. از آنجا که نگهداری اینها و محل سکونت او یعنی قلعه جوق هزینه گزافی داشت لذا سرداران خود را برای غارت دهات متعلق به سایر خوانین می فرستاد و اعتنایی به سردار ماکو نمیکرد. شایع کردند که عزت الله خان به ده خود قره کلیسا رفته و با ارامنه ای که از عثمانی خودسرانه و بدون اجازه دولت آمده در آنجا سکونت اختیار کرده بودند تبانی کرده تا کلیه خوانین ماکو را قتل عام نمایند. بر اثر مزاحمت¬های مکرر او و غارت دهات و این نوع شایعات خوانین به سردار مراجعه و کسب تکلیف خواستند. اقبال السلطنه ریش سفیدان قوم را ماموریت داد تا با نصیحت عزت الله خان را وادار نمایند تا دست از حرکات خود بردارد و متعهد شوند هر مبلغی احتیاج پیدا کرد از سردار دریافت نماید ولی عزت¬الله خان زیر بار نرفت و قرار شد در مجلسی طرفین دلایل خود را بیان نمایند. در آن جلسه خوانین از ترس تمام گفته¬های او را پذیرفتند و موافقت کردند مجلس آشتی کنان تشکیل دهند تا صلح نمایند و خدادادخان پسر بزرگ حاج حیدرخان امیر تومان را به عنوان قاضی بی¬طرف انتخاب نمودند. جلسه تشکیل شد. خداداد خان برای آوردن قرآن از جلسه خارج شد تا قرآن را بیاورد و همگی سوگند بخورند و متحد شوند. حمدالله خان سالار یک دست او را گرفت و پسر مصطفی پاشاخان با دست دیگرش دست داد. بقیه خوانین هفت تیرها رابیرون آورده سینه و مغز او را هدف قرار دادند و او را کشتند. جریان چون به اطلاع سردار رسید بالای سر جنازه خواهرزاده حاضر شده گریه کرد و اجازه دفن داد و اطرافیان هم به سردار تسلیت گفتند.
