گادتب: در دو بخش نخست این نوشتهی کوتاه به بعضی از علل قیام ملی خردادـ۸۵ آزربایجان اشاره کردیم. البته علل این قیام ملی به دلایلی که ذکر کردیم منتهی نمیشود و بایستی مطالعهای عمیض و گسترده دربارهی این حرکت اجتماعی-سیاسی انجام شود.
در بخش پایانی این نوشته به نتایج و پیامهای قیام ملی میپردازیم. با تحقیق نتایج و پیامهای هر حرکت میتوان نقشهی راه بهتری برای گامهای آینده ترسیم کرد. برای همین تثبیت و مطالعه چند بعدی نتایج قیام خرداد میتواند برای استراتژی حرکت ملی آزربایجان حائز اهمین باشد.
بی شک یکی از نتایج این قیام گسترش احساسات هویت خواهانه تورکی در بین تودهها بود. جوانانی که هنوز در سنین ۱۷-۱۹ ساله بودند با دیدن این حوادث در جستجوی هویت ملی و فردی خود به سوی حرکت ملی آزربایجان آمدند و ما بعد از خرداد ۸۵ شاهد حضور گسترده جوانان در بطن حرکت ملی هستیم.
هر حرکت و یا سازمانی برای نشان دادن قدرت خود هر از گاهی به تودهها نیاز دارد. احزاب سیاسی و سندیکاها برای تحت تاثیر قرار دادن و قدرت چانه زنی و آوردن فشار به اقتدار از حضور گسترده خیابانی طرفداران خود استفاده میکنند. قیام خرداد هم با اینکه خود جوش بود به نوعی هم به قدرت حرکت ملی آزربایجان هم اشارهای میکرد. اما حرکت ملی آزربایجان از این قدرت خود نتوانست برای چانه زنی و فشار بر رژیم استفاده کند.
بعد از قیامهای خرداد بود که با یکی از دوستان دربارهی تاثیرات آن بحث میکردیم. دوستم که همیشه نگاهی پئسیمیستیک(بدبینامه) به مسائل دارد پیش بینی میکرد که بعد از وقایع ما با چهرهی از حرکت ملی آزربایجان روبرو خواهیم بود که از کنترل ما خارج خواهد بود. نخواهیم توانست گفتمان غالب را در حرکت ملی پیاده کنیم و این یکی از نکات آسیبی این حرکت است.
پیامی که برای فعالین و نخبگان حرکت ملی آزربایجان داشت این بود که این فعالین در برقراری ارتباط با تودهها و خواندن خواستههای آنها مشکل دارند. بخاطر اینکه این قیامها از خیال این روشنفکران هم فراتر رفته بود.