
گادتب: تاريخ به عنوان یک قانون عمومی نشان میدهد، هر جا كه روح مليت و ملیگرایی (با اصول انسانی) نفوذ كند، در آن کشور پيشرفتهای بزرگی به وجود خواهد آمد؛ هر جا كه وجدان ملی ايجاد گردد، عمر استعمار و اشغالگری برای هميشه به پايان میرسد.
امروزه در اکثر کشورهای اروپایی ملتی بدون وجدان ملی باقی نمانده است و بدين سبب نیز در هيچ كدام از اين كشورها امكان ايجاد مستعمره وجود ندارد. در دنیای تورک و اسلام نيز برای خاتمه دادن به استعمار و مستعمرهگری بهجز بيدار نمودن وجدان ملی ملتها، هيچگونه راه دیگری وجود ندارد.
همانگونه که وجدان فردی نقش یک محکمه را برای انسان بازی مینماید و با همین وجدان اعمال درست و نادرست سنجیده شده و به آگاهی فرد میرسد، وجدان ملی نیز در مقیاسی بزرگتر و برای یک ملت همین نقش را بازی میکند. و همچنین صاحب نظران وجدان را زیربنا و اساس یک زندگی نیک و صحیح دانستهاند و روانشناسان نیروی پرقدرت وجدان را محور رفتارهای اخلاقی میدانند. وجدان سازندهی رفتار هر فرد است گاهی اوقات هنگام انجام کاری ناسازگار، حس عجیبی به انسان دست میدهد که در آن مواقع میگویند فرد دچار عذاب وجدان شده است. یکی از راه های تقویت وجدان انجام کارهای نیکو، اعمال عامالمنفعه و درست است.
بعد از اشارهای کوتاه به نقش سازنده وجدان فردی در اعتلای انسان، بایستی اشاره کنیم که وجدان ملی نیز به مثابه وجدان فردی عمل کرده و هرگونه اعمال اشتباه، غیراخلاقی و زیان ده به منافع ملی یک ملت را برنمیتابد. با بیدار بودن وجدان ملی در یک جامعه، مردمان و افراد آن جامعه اخلاق مداری را الگوی خویش قرار داده و هرگز علیه منافع و هویت ملی خویش قدم برنخواهند داشت. و ایضا برای تقویت، شکوفایی و اعتلای هویت و منافع ملی خود تلاش کرده و مبارزه خواهند نمود. و در این راستا با بیدار شدن گسترده و تودهای وجدان ملی، تک تک افراد آن جامعه منافعی جداگانه و مخصوصِ هویت و ملیت خویش تعریف نموده و اجازهی هرگونه تعدی، اعمالِ ستم ملی(فرهنگی_سیاسی_زبانی_اقتصادی) استعمارگری و… را به بیگانگان نخواهند داد.