گادتب: چاپ دوم اولین کتاب اینجانب با عنوان نگاهی نوین به تاریخ دیرین ترکهای ایران درست چند ماه بعد از چاپ اول آن به بازار آمد و طبعاً بنده هیچ فرصتی برای تکمیل و ویرایش مجدد کتاب مزبور نداشتم ولی وقتی قرار شد چاپ سوم کتاب به بازار بیاید، خیلی دوست داشتم نسبت به تکمیل و ویرایش آن اقدام نمایم که البته ناشر محترم با این کار مخالفت کرد و گفت که در صورت اعمال هرگونه تغییری، کتاب باید مجدداً جهت اخذ مجوز چاپ به ارشاد فرستاده شود و با این فضایی که در ارشاد حکمفرماست دیگر اجازه چاپ این کتاب را نخواهند داد. همین امر باعث شد در چاپهای بعدی نیز قید تکمیل و ویرایش کتاب را بزنم و کتاب با همان شکل و شمایل قبلی به بازار بیاید.
موضوع اشکانیان و زبان و هویت آنها فصل کاملی از کتاب نخست مرا به خود اختصاص داده بود، در حالی که در کتاب اخیرم یعنی تاریخ اورارتو حتی اجازه ندادند، نام این سلسله در میان اسامی اقوام پروتوتورک قرار بگیرد و این یعنی جانبداری آشکار اداره ارشاد از تاریخنویسی فارسگرایانه حاکم بر کشور و جلوگیری آن اداره از امکان طرح مباحث متفاوت در عرصه تاریخ.
البته موضوع سانسور کتابهای مربوط به تاریخ و فرهنگ مردم آذربایجان، تنها به مرحله اخذ مجوز چاپ منحصر نمیشود، بلکه این کتابها پس از چاپ نیز با بیمهریهای فراوانی مواجه میشوند. به عنوان مثال، همانگونه که اینجانب چند سال پیش در نشست مشترک ناشران و کتابفروشان تبریز با دکتر صفیپور، مدیرکل سابق فرهنگ و ارشاد استان آذربایجان شرقی مطرح کردم، در اغلب موارد امکان برگزاری مراسمی برای رونمایی و معرفی این آثار نیز فراهم نمیشود و در نتیجه کتابهای چاپشده هم در بیخبری جامعه محدود کتابخوانان، سالها در قفسههای کتابفروشان یا انبارهای ناشران تلنبار میشوند.
در این میان، برگزاری نمایشگاههای کتاب استانی فرصت مغتنمی است تا ناشران چنین آثاری، کتابهای خود را مستقیماً به دوستداران اینگونه کتابها عرضه کنند ولی اخبار نگرانکنندهای که از نمایشگاه اخیر کتاب تبریز واصل شد، حکایت از آن دارد که سانسورچیان به دنبال آن هستند که این امکان حداقلی را نیز از میان بردارند.
یکی از کارشناسان موسسه نمایشگاههای فرهنگی ایران، در واقع یکی از عواملِ سانسورِ بعد از چاپ، به یکی از ناشرهای مطرح آذربایجانی تشر میزند که “این کتاب را از جلوی دید، بردار!” و وقتی ناشر محترم به وی متذکر میشود که کتاب مزبور دارای مجوز رسمی از اداره ارشاد است، با همان لحن قبلی داد میزند: “مجوز ارشادو داره، مجوز منو که نداره! زود باش جمعش کن!”
یکی دیگر از همین عوامل، عرصه را آنچنان بر کیرپی سیرا کتاب لاری تنگ نمود که مسوول غرفه کیرپی مجبور شد در همان روز اول نمایشگاه، عطای نمایشگاه را به لقای لبفروهشته ترشروی سانسورچی ببخشد. شایان ذکر است که کیرپی سیرا کتابلاری با همکاری نشر اختر کتابهای بسیار ارزندهای در حوزه ادبیات کودک به زبان ترکی منتشر کرده است.
سانسورچیانِ بعد از چاپ، در نمایشگاه کتاب تبریز، مانع عرضه کتاب جوابیه آذری یا زبان باستان آذربایجان کسروی تالیف عدالت طاهرزاده گردیدند. جلوگیری از فروش کتاب مزبور در شرایطی اتفاق میافتد که کتاب کسروی بدون هیچگونه مانعی به فروش میرسد!
عدم رعایت ترتیب حروف الفبا در اختصاص غرفههای نمایشگاهی و اختصاص بهترین نقاط نمایشگاه به ناشران تهرانی، اسکان ناشران کتب ترکی در نقاط خلوت و کم رفت و آمد، توقف عوامل سانسور در مقابل غرفههای ناشران کتب ترکی و نُتبرداری در مقابل دیدگان آنها با هدف مرعوب ساختن آنها و تذکرات پیدرپی به ناشران مزبور از جمله موارد دیگری بودند که دوستان در گزارشهایشان اشاره کردهاند.