گادتب: تئوری ستیز از مباحث پرکاربرد جامعهشناسی است که از ماکیاول و هابز تا مارکس و وبر تداوم داشته و بر این باور است که انسانها اجتماعپذیرند اما حیواناتیاند که به ستیز گرایش دارند و ستیز دو عضو گروههای بیگانه میتواند باعث ستیزهای دامنهداری شود، بهطوریکه درگیری شخصی یک هندو و مسلمان در منطقه کشمیر میتواند باعث شورشی چندماهه گردد.
در آذربایجان ما چنین ستیزهایی بیشتر بین ترکها و کردها رخ میدهد. برای مثال مرداد 1400، یک شهروند کُرد که از اشنویه برای تعمیر خودرو به مکانیکی در نقده رفته بود، در مشاجره با تعمیرکار به قتل رسید. نیروی انتظامی همانجا قاتل را دستگیر کرد ولی چند ساعت بعد، گروهی از کُردها مقابل ایستگاه پلیس تجمع کرده و با شعارهایی از نیروی انتظامی خواستند تا قاتل را تحویل آنها دهد و پلیس به سمت معترضان گلولههای ساچمهای و گاز اشکآور شلیک کرد و یک نفر دیگر نیز به قتل رسید.
از طرف دیگر بستگان و آشنایان قاتل و سایر ترکها نیز وارد درگیری مقابل کلانتری شدند و همین باعث وسیعتر شدن درگیری و تخریب مغازههای نزدیک کلانتری شد که متعلق به هر دو گروه کرد و ترک بود. چنانکه میبینید آن ماجرا یک درگیری شخصی بوده ولی به دلیل عضویت دو فرد در دو گروه متفاوت، پتانسیل تبدیلشدن به یک خصومت قومی را داشته است. در ادامه خبرگزاریهای فارسیزبان همگی از ظلم ترکها به کردها، حمله به محله کردنشین نقده و کشتن دو نفر باانگیزههای تنفر نژادی نوشتند. برخی قاتل را یکی از اوباش نقده معرفی کردند که لباس منقش به پرچم ترکیه را بر تن داشت و افزودند که ترکهای حاضر در مقابل کلانتری نیز به جریانهای «ملیگرا و پانترک» نزدیک بودند. آن گزارشها ضمن محکوم کردن خشونت و قتل، زیرکانه ترکها و حرکت ملی ترکها را به اوباشیگری و تهاجم گرهزده و در موضع ظالم و قاتل قرار میدادند.
حالا اتفاق مشابهی در ماکو رخداده و چند جوان مسلح کرد در خیابان استادان ماکو، سد راه چند جوان ترک شده و به آنها شلیک کردهاند. ضاربان هنوز دستگیر نشدهاند و منابع محلی میگویند که این درگیری در تداوم حاشیههای به وجود آمده در جام رمضان فوتسال آن شهر بوده است. ولی حالا رسانهها از محکوم بودن خشونت نمینویسند، بلکه تلاششان معطوف به سرپوش نهادن به این جنایت است و با پررویی میگویند که این خشونتها عملی واکنشی و قابلبررسی هستند.