گادتب: مسعود خلیلی؛ رئیس فدراسیون سوارکاری با بکار بردن عبارت «عشیره پیژامهپوشِ فقیرِ سرکشِ معتاد» به ترکمنها تاخته است. از آنجا که تک-تک این لغات گویای ضمیر ناخودآگاه فردی است که در دستگاه هویت ساز ایرانی رشد کرده بررسی آنها مهم است.
تلاش ناسیونالیسم ایران در یکصد سال اخیر مصروف از بین بردن همه اقسام هویت های جمعی از قبیل هویت جنسی، تباری، طبقاتی، قومی، فرهنگی و زبانی بوده است. انسان ایدهآل آنها انسانی است که همه هویت جمعی خود را کنار گذاشته در هویت مدنظر آنها آسیمیله شود. از آنجا که ترکمنها توانسته اند هویت تباری خود را حفظ کنند. آنها سعی میکنند با بکار بردن عبارت عشیره آنها را تحقیر کرده و وادار به طرد هویت تباریشان کنند.
لباس قومی هم از جمله مظاهری است که از همیشه برای حذف آن تلاشهای فراوان شده است. در سال ۱۳۰۷ مجلس رضاشاهی لباسهای سنتی و ملی را غیرقانونی اعلام کرد و افراد ذکور بزرگسال (جز روحانیون رسمی) را به پوشیدن کلاه پهلوی موظف کرد. گویا رضاشاه در شناخت راههای امحای هویت ملتهای ایران از مشاوران برجستهای سود برده است؛ زیرا میبینیم آن گروههایی که تا امروز موفق به حفظ لباس خود شدهاند بیشترین مقاومت را نیز در برابر آسیمیله شدن از خود نشان میدهند. برای همین مرکزگراها هم میخواهند با توهین به لباسهای سنتی ملتهای ایرانی را مجبور به ترک قسمتی از هویتشان کنند. فراموش نکردهایم که در جریان توهینهای نژادپرستانه که به سردار آزمون نیز شده بود، لباس ترکمنی او مورد هجمه قرار گرفته بود و اینک نیز جناب خلیلی میخواهد با پیژامه خواندن لباس ملی ترکمنها میخواهد آنها را تحقیر کند.
حکومتها همیشه رعایای مطیع و رام خواستهاند تا هرچه قدر ممکن است سوارش شوند. تاریخ ترکمنها میگوید که آنها سوارکار بودهاند و نمیخواهند به کسی سواری بدهند، برای همین مرکزگرایی ایرانی آنها سرکش مینامد.
فروید میگوید که انسانها در حالات خشم و عصبانیت رویاهای خود را به زبان میآورند. فقر و اعتیاد خوابی بود که برای همه ما دیده بودند، آنها ما را فقیر و معتاد میخواهند.