گادتب: کانال تلگرامی بصیرت تولید محتوای توییتر درباره دریاچه ارومیه را رصد کرده و نتایج خود را در چند جمله بیان کرده که اگر نتایج اعلامی درست باشد، بسیار در خور توجه است.
در آن گزارش «نقشه پراکندگی جهانی توییتهای مربوط با دریاچه اورمیه به ترتیب به جمهوری آذربایجان، ترکیه، امریکا، کانادا و حوزه اروپا مربوط است و نقشه پراکندگی تولید محتوا در ایران نیز به ترتیب مربوط به آذربایجان شرقی، اردبیل، آذربایجان غربی، تهران، خوزستان، زنجان و سیستان و بلوچستان میباشد».
اینکه جمهوری آذربایجان و ترکیه در صدر نگرانان مباحث آذربایجان دربند باشند، طبیعی است زیرا ما خود آذربایجانیم و ترکیه نیز ثابت کرده است که درد ما را درد خودش میداند و به احتمال زیاد توییتهای مربوط به آمریکا، کاناد و اروپا نیز به مهاجران آذربایجانی ساکن آن ممالک مربوط است.
پیشتازی آذربایجانشرقی در این خصوص با توجه به مرکزیت تاریخی و فکری این استان دور از تصور نبود، ولی پیشتازی اردبیل از آذربایجانغربی آن هم در موضوعی که در جغرافیای آذربایجانغربی رخ داده، شاید مربوط به این است که یکسوم جمعیت آذربایجان غربی تعلق و دغدغهای در قبال مسائل و مشکلات این خاک ندارند و کنش چندانی نیز در قبال مسائلی مانند خشکی دریاچه اورمیه یا زلزله خوی انجام نمیدهند.
جایگاه چهارمی تهران قابل پیشبینی است و تهران اولین مرکز جمعیتی ترکها در ایران و بعد از تبریز دومین مرکز تاریخی و فکری ترکهاست که از دوره مشروطه تا امروز کارهایی که در تبریز شروع شده، یا در تهران به سرانجام رسیده یا در تهران مُثله شده است.
و اما رشتهای که خوزستان و بلوچستان را به دریاچه اورمیه متصل میکند، همان درد مشترکی است که ما را بر آن داشت تا در تشنگی عربها و سیل بلوچستان، لرستان و ترکمنصحرا به میدان آمده و درد آنها را درد خودمان بدانیم و همچنان مدیون آنهاییم و بیش از اینها باید در تعمیق این اتحاد بکوشیم.