گادتب: عبدالرشید سعدالهیوف؛ قهرمان المپیک 2016 این بار با غلبه بر قهرمان المپیک 2012 (شریف شریفاوف آذربایجان) مدال طلای جهان را از آن خود کرد. این اعجوبه داغستانی تیم روسیه، با تصویر امام شامیل، قهرمان استقلالخواهی داغستان از اشغال روسها، بر روی سکو رفت تا همه بدانند که عبدالرشید روح جنگندگی خود را از چه کسانی به ارث برده است.
هنگامی که تزار روس بزرگترین ژنرالهای روسیه مانند پاسکوویچ (فاتح لهستان و ملقب به عالیجناب شاهزاده ورشو) را روانه داغستان میکرد خطاب به آنها نوشت: «ماموریت مطیع کردن طوایف داغستان یا نابودی آنهایی است که حاضر به تسلیم نمیشوند» اما داغستانیها ابتدا به رهبری امام ملاکاظم در سال 1817 و سپس به فرماندهی حمزهبیگ در برابر روسها صف آرایی کردند. در شجاعت داغستانیها همین بس که تعداد سربازان روسیه در جنگ با ناپلئون 240 هزار نفر بود که ناپلئون مجهز به پیشرفتهترین سلاحها را ظرف دو سال شکست دادند ولی در نبرد با داغستان و امام شامیل فاقد تجهیزات 280 هزار نفر سرباز روسی مجهز به توپخانه و تفنگهای خاندار روسی، 55 سال زمینگیر شدند.
رهبری داغستان بعد از حمزهبیگ به تنها افسانه واقعی تاریخ یعنی امام شامیل رسید. شهامت داغستانیها و عشق بیاندازه آنها به استقلال سرزمینشان و نبوغ جنگی امام شامیل اعجاب و تحسین اکثر نویسندگان را برانگیخت. جبار باغچهبان در نمایشنامهای به زبان ترکی و با عنوان «شیخ شامیل نهضتیندن» شرحی شورانگیز از دلاوری آنها را به تحریر درآورد. کارل مارکس، شامیل را «دموکرات بزرگ» نامید. الکساندر دوما در سفری به قلمرو فرمانروایی امام شامیل، در گزارشی که به پاریس فرستاد نوشت: «شامیل اعجوبهای است که علیه همه فرمانروایان روسیه میجنگد».
پوشکین، لرمانتوف، تولستوی و سایر بزرگان ادبیات روس که در جنگهای قفقاز شرکت داشتند، تجاوز روسیه را محکوم و با شامیل و مدافعان داغستان ابراز همدردی کردند. پوشکین مینویسد که سنگدلی ژنرال یرملوف از یک طرف و تسلیم ناپذیری و عشق خروشان فرزندان قفقاز به آزادی باعث شد تا آنها یکی پس از دیگری به خاک بیافتند. لرمانتوف شعری به نام «اسماعیلبیگ» سرود و در مقدمه آن نوشت: و طوایف بومی غارها/ آزادی خدای آنهاست، جنگ قانون آنها/ آنجا شکست دادن دشمن جنایت نیست/ آنجا دوستی صادقانه است، اما انتقام صادقانهتر است/ آنجا پاداش نیکی به نیکی و خون به خون است/ و نفرت هم مثل عشق بیحدوحصر است.