گادتب: بلوچستان به همراه آذربایجان، فارس و خراسان چهار مملکت تشکیل دهنده ممالک محروسه قاجاری بود که توسط مرکزی بصورت خودمختار اداره میشد. چهار مملکت بزرگ که خودشان تولیدکننده مایحتاج، مصرف کننده تولیدات و اداره کننده امورات خود بودند و مرکز فقط امیری (اکثرا ترک) برای آنها نصب میکرد که تنها دخالتش در امور آن مملکتها اخذ مالیات بود و بس. ولی حالا حکومت مرکز ماهانه بیش از ده نفر از فرزندان بلوچ را اعدام میکند.
بعد از مشروطه، این مملکتها را ایالت نامیده، ممالک محروسه را به چهار ایالت و 12 ولایت تقسیم کردند ولی همچنان مردمان آن ممالک خود را مملکت میدانستند. آن تقسیمات سی سال پابرجا بود و آنهایی که امروز برایمان شاخ و دم درآوردهاند، تازه ولایتی شده بودند در درون ایالات متحده قاجاری.
سال 1316 تجزیهطلبان مرکزگرا، تصمیم به تجزیه و کوچک کردن آن ایالات بزرگ گرفته، ممالک بزرگ را تجزیه و کوچکتر کرده با سرقت اراضی ما، ولایات کوچک را بزرگ و بزرگتر کردند. بخشی از بلوچستان به کرمان داده شد، بخشی به خراسان و نام بقیه را نیز سیسستان و بلوچستان نامیدند تا واحد مستقلی به نام بلوچستان نماند و بلوچستان جامانده نیز در پسِ نامِ سیستان گم شود.
میگوییم ایالات متحده قاجاری، زیرا ممالک آن روزگار همدیگر را دوست داشتند و مانند سده گذشته به دشمنان هم تبدیل نشده بودند و بلوچها از معدود افرادی هستند که تا حالا ذهنشان را با آموزههای سده گذشته آلوده نکردهاند. بخشی از آنها همچنان به مامور دولت «قجر» میگویند و فهمشان از «ترک بودن» همان مامور دولت و حاکم بودن است و باوجود تخریب صد ساله ترکها در ایران معاصر، ادبیات شفاهی آنها، مملو از عبارات و امثال همدلانه و دوستانه نسبت به ترکهاست.
یک مَثل بلوچی میگوید: «به ترک جماعت فقط یک کاسه آب بدهی، تا آخر عمرش قدر و حرمت نگه میدارد». در زبان بلوچی به حیوانات درنده «رَستر»، به برگ نخل بومی بلوچستان که از آن در حصیربافی استفاده شود «پیش» و به بهترین نوع پیش برای حصیربافی «پُرک» میگویند. آنها در مَثلی که نشانگر جایگاه ویژه ترکها نزد بلوچهاست و دِین ما را نیز به آنها افزایش میدهد، میگویند: از رَسترها گُرگ، از آدامها تُرک، از پیشها پُرک.