گادتب: تنها یکچهارم ساکنان تامیل از برنامهها و خواستههای ملیگراها حمایت میکردند ولی مبارزه این اقلیت، حکومت مرکزی را وادار به مذاکره کرد و مذاکرات پایان جنگ داخلی سریلانکا در سال 1987، امتیازات سیاسی خوبی نصیب منطقه تامیل کرد.
تنها 26% ساکنان تامیل را بومیهای تامیلی تشکیل میدهد و 41% مردم آن منطقه مسلمانان مورو و 33% آن مهاجران هندی و سنگالی هستند. با وجود آنکه مسلمانان و مهاجران نیز به زبان تامیلی صحبت میکردند و ملیگراهای تامیل اولویت و اساس مبارزه را بر محور زبان بنا نهادند تا تمایزی بین آنها و سیلانیها بوده و امکان همراهی تامیلیهای مسلمان و مهاجر را نیز فراهم سازد ولی موروها، هندیها و سنگالیهای تامیل به مبارزه ملی تامیل نپیوستند. حال با گذشت سی سال از توافقات سریلانکا و تامیل همه مردم آن منطقه رشد خوبی را تجربه کرده مسلمانان و مهاجران از شرایط بوجود آمده بهره برده مناصب سیاسی مهمی بدست آوردهاند؛ این یعنی مطالبهگری و تحقق خواستههای ملی حتی به آنهایی که برایش نجنگیدند نیز مفید واقع میشود.
در ایران نیز کمابیش چنین است فضای رسانهای ایران به جمعیت تقریبا سه میلیونی «جماعت اهلحق» در مقایسه با یهودی، مسیحی و بهایی ایران کمتر میپردازد و توجه رسانهها به لرستان فلکزده با میلیونها مهاجر در مقایسه با کردها ناچیز است که علت آن فقدان مبارزه برای حقوق جمعی در میان علویها و لُرهاست.
رشد مسئله ملی برای مخالفان نیز سودآور است. از آنجا که محافل آنتیترک میخواهند مواضعشان از زبان یک ترک بیان شود امثال پیرموذن که پیش از این ارزشی برایشان نداشت مهم میشود و جواد طباطبایی ترک و آنتیترک شدیدا مورد توجه قرار میگیرد. اگر امروز وحید جلالزاده (نماینده اورمیه) رئیس کمسیون امنیت ملی مجلس شده برای آن است که مجلسیها مسئله ترک را مهمترین مسئله امنیتی ایران امروز دانسته در تکاپوی حل این مسئله به نمایندگان ترک رجوع میکنند.
صد البته، سود این اقلیت در قبال زیانی است که به آن جوامع وارد میشود. لُرهایی که بازوی حکومت در قبال مسئله عربند و ترکهای مخالف ملیگرایی ترکی، از گسترش ملیگرایی ترک و عرب نان میخورند ولی نابودی جوامع خود را ندیده، نمیدانند که براساس تجربه تامیل، سود تحقق مطالبه ملی همگانیتر و بیشتر از اندک نفعی است که نگران از دست دادنش هستند.