گادتب: آن سه روز را میتوان روزهای شادی و غم نام نهاد.
شامگاه اول که برای اعتراض به حمایت های سیاسی وتسلیحاتی شونیزم فارس وحمایت از آزادسازی اشغال قاراباغ به پارک جیرال اردبیل وارد شدیم.،ماموران نظامی وشخصی بدون کوچکترین رحمی به ما حمله کرده و درگیری شدیدی را همراه ضرب وشتم ما آغاز کردند.
در این بین عسگر اکبرزاده زودتر از همه به کمک سجاد جولانی شتافت که شدیدا زیر باتوم ولگد سربازان گمنام فریاد میزد بس کنید.ونهایتا چندین مامور عسگر اکبرزاده را نیز با گاز اشک آور و…مورد ضرب وشتم شدید قرار دادند.
.تمام این حوادث وصحنه ها تلخی صد چندانی داشت.که وصف وقایع، در نوشتن وگفتن نمی گنجد.
اما جای شکر وشادمانی هم فردا وپس فردایش بود ،که توانسته بودیم استارت اعتراضات را زده باشیم.و ماموران معذور نتوانسته اند با همه سنگدلی وخشونت شان مانع از تجمع اعتراضی ما شوند.و خبر دستگیری وضرب شتم فعالان در پارک جیرال اردبیل وتجمع فردای آن با سرعت هرچه تمامتر در فضای مجازی پیچید.وصدای حقیقت خواه ومحق ما وملت آذربایجان به گوش خیلی از حقیقت خواهان و وجدانهای بیدار رسید.
ونهایتا اینگونه بود که از تبریز تا تهران ملت آذربایجان شروع به اعتراض وهمبستگی با ملت آذربایجان شمالی کردند.