ادتاج اتحادیه دمکراتیک ترک آذربایجان جنوبی
گادتب: توسعه و مرز باهم قرابت ندارند. یعنی هر چه قدر مرزهای داخلی و خارجی کمتر بشود ما بیشتر به توسعه واقعی نزدیک تر شده ایم مثال بارز آن اتحادیه اروپا و سیستم شینگن هست. اروپا با از میان برداشتن مرزهای خود در داخل، سرعت رشد اقتصادی و توسعه را دو چندان نموده است در حالی که قبل از سیستم شینگن، هر کدام از دولت های واحد رشد محدود و توسعه محدودتری داشتند که با از میان برداشتن موانع گمرکی و تعریف ساختارهای نو و جدید، به یکباره GDP این کشورها و سطح رفاه و آزادی و رشد اقتصادی به شدت افزایش یافت و مشکلات اقتصادی و سیاسی از جمله بیکاری، بحران انباشت، و … همچنین شبح جنگ از بین رفته است. اروپا با این راهبرد معضل فقر را هم به خوبی مدیریت کرده است.
بنابراین امکان مرز، امتناع توسعه هست از این منظر #تجزیه آذربایجان غربی و ایجاد استان جدید، جز بازی سیاسی و بیهوده نیست و به از بین رفتن تعاملات و ارتباطات و سرمایه اجتماعی و نمادین خواهد انجامید که راه توسعه خوی، سلماس، داش ماکی، شوط و چالداران را خواهد بست.
توسعه در لغت به معنای گسترش یافتن و رشد کردن امکانات، قابلیت ها و توان های فردی، اجتماعی، محیطی و طبیعی است. در بستر سیاست توسعه، آماج ملت ها بعد از جنگ دوم جهانی، یافتن روش ها، مدل ها، نظریه ها و الگوهایی بود تا بتوان در کوتاه مدت به امکانات اقتصادی، رفاه، رشد و از همه مهمتر توسعه رسید. توسعه از نظر عملکردی متفاوت از رشد است. رشد شامل شاخص های کمی و عینی تری همانند درآمد سرانه، شاخص صادرات، شهرنشینی، میزان صنعتی شدن و حجم تولید ناخالص داخلی و …. است اما توسعه مفهومی بیشتر کیفی است. شاخص هایی همانند توزیع و توانمندسازی زنان ، میزان مشارکت واقعی مردم مخصوصا گروه های آسیب پذیر و فقرا در برنامه ها و طرح ها، دموکراسی و رشد سیاسی ، ارزش های زیست محیطی، سرمایه اجتماعی و نمادین است. از منظر مفهوم رشد، افزایش تولید سه ماهه گندم در استان آذربایجان غربی در قیاس با سه ماهه سال قبل ، مطلوب است اما از منظر توسعه، وقتی که ما شاهد مرگ #اورمو گولو ( دریاچه اورمیه) هستیم یا رنج فقر غذایی در میان گروه های انسانی استان هنوز وجود دارد ، این رشد قابل انتقاد است و مقبول نیست. رشد کوتاه مدت اما توسعه بلند مدت است. رشد حامل مفاهیم و شاخص های اقتصادی است اما توسعه مفاهیم همه جانبه اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و زبانی و فرهنگی را شامل می شود و ….
مهمترین الگوی تاریخی توسعه، همان الگویی است که جامعه بازار و اقتصاد آزاد نامیده می شود. در این الگو ، موانع مادی و فیزیکی و جغرافیایی جریان سرمایه و سرمایه گذاری کم و کمتر می شود و حتی پول واحد در بین ممالک و کشورهای مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. مثلا یورو در اتحادیه اروپا. مارکس هم این هشدار را داده بود که جریان سرمایه همانند جریان خون در بدن است که قطع شدن مسیر آن می تواند به “سکته اجتماعی و عمومی” منجر شود.
کشور در دوران تحریم به سر می برد و همگان شاخص فلاکت اقتصادی و نابودی اجتماعی را داریم به عینه می بینیم از اینرو نماینده مجلس باید از خود گذشتگی کرده و از طرح های پوپولیستی و ضد توسعه عبور کند چون هم استان آذربایجان غربی و هم اغلب کشور در وضعیت اقتصادی اجتماعی مناسبی نیستند.
ایجاد مرز جدید یعنی افزودن یک مانع جدید بوروکراتیک در برابر توسعه و رشد اقتصادی، موانع بی شمار قبلی در برابر توسعه و جریان سرمایه هنوز فعال اند. هیچ ارزش افزوده ای در تجزیه آذربایجان غربی برای کشور وجود ندارد از این رو حداقل با این گونه طرح و لوایح نباید هزینه ها را افزایش داد.
عیسی پیری هیئت علمی دانشگاه زنجان
