گادتب: سال ۹۲ و ۹۳ در بازداشتگاه و زندان مرکزی تبریز بودم که سیدمحمدرضا فقیهی، یکی از ستارگان عرصه وکالت ایران، بدون اطلاع بنده داوطلبانه پیگیری کرده و وکالت مرا پذیرفته بود. او برای پیگیری پروندهای از تهران به تبریز آمده بود که در دادگاه تبریز مرا دیده و برگهی وکالت را جهت امضا مقابلم گذاشت. همه چیز نوشته شده بود و تنها محل امضای من خالی بود و من مانند مشهدی عباد پرسیدم: «سن منیم ددهمین آدینی هاردان بیلیرسن؟» توضیح داد که ترافیک کاریایم سنگین است و بسختی توانستم برایت وقت اختصاص دهم ولی حالا برای اینکار حاضرم. تشکر کرده و گفتم «نه آقای وکیل، راضی به زحمت نیستم، من میتوانم از عهده این پرونده برآیم. شما لطف کنید این زمانی را که باز کردهاید به پرونده یکی از دوستان که به شدت پیچیده شده، اختصاص دهید.»
هر چه از محمدرضا فقیهی بنویسیم، کم است. او اهل اردبیل (شهر هیر) است و از سال ۸۵ داوطلبانه وکالت بسیاری از فعالان آزربایجان را برعهده گرفته و در این راه تا آنجا پیش رفته که خودش نیز سه سال پیش در جریان دفاع از عباس لسانی در اردبیل بازداشت شد.
او در گفتگویی که بعد از آن بازداشت داشتیم، گفت: «مدتها بود آرزو داشتم تا خودم نیز بازداشت شوم و شرایط یک بازداشتی را درک کنم. زیرا ما وکلا تا وقتی که تجربه و درکی از شرایط سخت بازداشتگاه نداشته باشیم، نمیتوانیم وضعیت موکلان را بفهمیم.» محمدرضا فقیهی به معنای واقعی کلمه «وکیل ملت» است.
مرداد سال گذشته لجاجت حاکمان ما با غربیها، مانع واردات واکسن کرونا شد و پیک پنجم کرونا اسیران و گروگانهای این مرزهای پرگهر را درو کرد. فقیهی به همراه چند نفر دیگر، شکایتی بر علیه سران این کشور تنظیم کرد تا بگوید «اینها در قتل این بیپناهان مقصرند» و بخاطر همان شکایت بازداشت و به شش ماه حبس محکوم شد و متاسفانه دیروز باز هم او را دستگیر و به مکان نامعلومی بردهاند.
نقش وکلا در این روزهای پرتنش بسیار حیاتی است و اگر امثال صالح نیکبخت نبود، خانواده مهسا موفق به دادخواهی نمیشد و خوشبختانه ما آزربایجانیها وکلای راسخ زیادی داریم که همیشه کنارمان هستند و کمسیون حقوق بشر کانون وکلای آزربایجان شرقی برای این روزهای سخت، کمیته دفاع تشکیل داده و جمعی از وکیلانش را سازماندهی کرده تا داوطلبانه وکالت دستگیرشدگان این روزها را برعهده گرفته، باری از دوش مردم بردارند.
«ابراهیم رشیدی»