حسن کریمزاده: روز تا شعار “مرگ بر تورک” در تهران /آذربایجان در آستانه احیای نقش تاریخی خود و برهم زدن معادلات در خاورمیانه است

گادتب: آیا جمهوری اسلامی با صدور مجوز برای ارامنه بصورت علنی بر علیه 40 میلیون تورک در ایران اعلام جنگ خواهد کرد و بر انبار تلنبار شده باروت تبعیض های بیشمار بر علیه تورک ها کبریت روشن خواهد کرد؟

در زیر فقط به صورت فهرست وار به خیانت های ارامنه در دو قرن اخیر بر علیه تورک ها و مسلمانان اشاره می کنیم و ثابت خواهیم کرد حتی تجزیه ایران(طبق ادعای مکتب ایرانشهری) بواسطه خیانت های ارامنه بوده است نه قاجارها :

قرن نوزدهم

_آخرین ضربه مهلک و کشنده توسط آقامحمدخان بر روس ها در قفقاز فرود آمد اما روس ها بلافاصله دریافتند که ارامنه می تواند بعنوان ستون پنجم به نفع آنها و بر علیه تورک ها در قفقاز عمل کنند.

_جوادخان حاکم گنجه وفاداری خود را به سلسله قاجار حفظ کرده و مانع اشغال آذربایجان می شود، ارامنه وارد عمل شده و آب شهر را به روی ساکنان با خیانت می بندند گنجه اشغال می شود اشغال گنجه با خیانت ارامنه بعنوان دروازه ممالک محروسه زمینه را برای تجزیه آذربایجان (تجزیه ایران بنا به ادعای فارس ها)فراهم می آورد.

_در طی 28 سال جنگ که منتج به تحمیل دو عهدنامه گلستان و ترکمنچای بر سلسله قاجار شد ارامنه از پشت خنجر زدند و بعنوان عامل روس ها در داخل قشون عباس میرزا عمل کردند و در مفادی از عهدنامه ترکمنچای روس ها امتیاز خیانتکاری آنان را لحاظ کرد.

آلکساندر گریبایدوف دیپلمات روسیه که یکی از تدوین کنندگان قرارداد ترکمنچای بود وبعدها درایران بعنوان سفیر روسیه کار میکرد درسال 1828 در رابطه  با عملی کردن این امتیاز به نفع ارمنی ها مینویسد:

“اکثریت ارامنه در زمینهای متعلق به مسلمانان اسکان داده شده اند. این کارتنها در تابستان میشد عملی بشود. زیرا صاحب زمینهای مسلمان در تابستان در ییلاقها بودند و فرصت گفتگو با بیگانگان غیر مسلمان خیلی کم بود.”

_در اواخر قرن نوزدهم تشکیلات های تروریستی “آسالا” و “داشناک ها” تاسیس می شود و اکثر روشنفکران تورک و مسلمان در اهداف ترور این سازمان ها قرار می گیرد، که ستارخان و قتل عام پارک اتابک تهران فقط یکی از آنها بوده است.

قرن بیستم:

_ارامنه اینبار بعنوان ستون پنجم به نفع روس ها بر علیه دولت تورک عثمانی وارد جنگ می شوند و زمینه را برای شکست تورک ها در جنگ ساری قمیش فراهم می آورند.

_همزمان جهت تاسیس هائیستان(ارمنستان بزرگ)شائومیان در آذربایجان شمالی و مارشیمون در آذربایجان جنوبی و در اورمیه دست به قتل عام گسترده تورک ها می زنند.

_آرمان انقلاب مشروطیت با دسیسه مستقیم بهادرخان و یپریم خان ارمنی به شکست می انجامد و ستارخان به شهادت می رسد(عضو سازمان تروریستی داشناک بودن یپرم خان مورد تایید تاریخ نویسان معاصر می باشد)

_در آذربایجان شمالی دست به ترور روشنفکران تورک می زنند و با لابی گری در مسکو دست به تغییر ترکیب جمعیتی در قاراباغ می زنند.

_همزمان انقلاب اسلامی به رهبری آیت الله خمینی در ایران به پیروزی می رسد این انقلاب اگرچه نام “اسلام” را با خود یدک می کشد، اما در عمل تهران هم همانند مسکو به نفع ارامنه عمل می کند جنگ و ایران عراق شروع می شود. تورک ها جهت حفظ تمامیت ارضی ایران بیش از 200 هزار شهید تقدیم ایران می کنند همزمان ارامنه کمتر از 200 هزار نفر به زبان مادری خود تحصیل می کنند و 40 سال است که در 24 آوریل(4 اردیبهشت ماه) با مجوز رسمی که از وزارت کشور ایران دریافت می کنند بر علیه تورک ها یعنی همان شهید باکری ها و شهید تجلی ها شعار “مرگ بر تورک” سر می دهند.

هر چند حرکت ملی،فعالان فرهنگی و سیاسی،شاعران،نویسندگان و در یک کلام 40 میلیون تورک دیر وارد عمل شده اند اما  امسال با کشف پتانسیل تاریخی خود در صدد هستند خطاهای دولتمردان جمهوری اسلامی را بصورت رسمی گوشزد کنند و  اعلام کنند:

صدور مجوز برای “اقلیت” ارامنی در ایران در اصل اعلام جنگ بر علیه “اکثریت” تورک در این کشور می باشد.

تصویر زیر مربوط به نسل کشی تورک های مسلمان توسط ارامنه در اوائل قرن بیستم می باشد.