گادتب: احمدی مینویسد: “برخی مراکز پژوهشی نیز پیشنهاداتی مبنی بر ارائهٔ دو واحد اختیاری زبان محلی در دانشگاهها دارند، که به خاطر نگرانی از پیامدهای سیاسی آن مورد پذیرش دولت و وزارت آموزش و پرورش قرار نگرفت.” (احمدی، ۱۳۹۶، ص ۳۸۰)
وی و همفکرانش نه تنها با ارائهٔ دو واحد اختیاری “زبان محلی” در دانشگاهها نگران شده و با شانتاژ و تهدید باعث عدم تصویب آن میشوند بلکه انتشار نشریهٔ حتی با تیراژ محدود به زبان تورکی نیز باعث نگرانی وی و شرکاء میگردد.
“لحن تند و گاه افراطی برخی از این نشریات و همایشها باعث نگرانی بسیاری از مقامات دانشگاهی و کشوری از جمله وزارت ارشاد شد. اعتراضات گرایشات طرفدار وحدت و همبستگی ملی [بخوان پانایرانیستها] به این فعالیتهای تفرقهافکنانه نیز مقامات را تحت فشار قرار داد و … و همین باعث گردید تا نهادهای امنیتی به توقیف این نشریات دست بزنند. توقیف نشریهٔ ترکگرای افراطی شمس تبریز از نخستین جلوههای این سیاست بود.” (همان، ص ۳۷۸)
احمدی برای رفع نگرانیهای خویش و سایر شرکاء طبیعی است که راهکار هم ارائه میدهد. راهکار وی مدل کنترل و تبادل هژمونیک است. “یک گروه مسلط [مثل فراماسونها در کودتای سوم حوت] سیاست را زیر فرمان خود میگیرد و اختصاص یا توزیع منابع را به عهده میگیرد و به مذاکره یا آشتی هیچ اعتقادی ندارد.” (همان، ص ۷۹)
البته با توجه به دو نکتهٔ بالا، که باعث نگرانی احمدی و شرکاء میگردد، لازم به ذکر نیست که طرح راهحلهای سازنده از آن جمله فدرالیسم و خودمختاری نه تنها باعث نگرانی بلکه احتمالاً باعث دیوانگی وی شود.
اما فاجعهٔ زیستمحیطی خشک شدن دریاچهٔ اورمی و به تبع آن نابودی زندگی چهارده میلیون نفر انسان باعث کوچکترین نگرانی و واکنش اعتراضی وی و شرکاء نمیشود. همینقدر که معادن آزربایجان برای چپاول و غارتگری برایشان باقی بماند کافی است.
قادر کیانی، دانشآموختهٔ علوم سیاسی