گادتب: اینکه یک فاشیست به اسم کارشناس در صداوسیمای مِیلی رژیم با وقاحت میگوید « قشقایی ها ترک نیستند» را من به فال نیک گرفته و به غایت از آن خرسندم !
زیرا نشان از آن دارد که این شیر خفته سرانجام چشم گشوده و فریاد هویت خواهی اش لرزه بر پایه های فاشیزم انداخته است.
تمامیت خواهان مرکز، هرگز تصورش را نیز نمی نمودند که روزی در استان فارس و شیراز و پیرامونش که در خیال باطل خود قلب ایدئولوژی ایرانشهری شان می نامندش، ندای «من تورکم» به پا خاسته و قومی درست عکس توطئه ها و تبلیغات دروغین آنان هویت و موجودیت تورک را فریاد بزنند .
البته که بخشی از آسودگی خاطر این فرقه فاشیست به سیاستگذاری ها و مواضع قشقایی ها در دهه های آغازین قرن بیستم و رویکرد اتخاذی آنان در وقایع آن دهه ها بازمیگردد. رویکردی که به نوعی قشقایی ها به بازوی حمایتی پان ایرانیسم در مسائل «مرکز-پیرامون» بدل گشته و مواضع آنان در همسویی با منافع مرکز (پان ایرانیزم)و تضاد با پیرامون ( ملل غیرفارس) قرار گرفت.
زین سبب پان ایرانیزم دهه ها نیازی به صرف انرژی و زمان و هزینه برای پروپاگاندا و تحریف و هویت زدایی در حوزه قشقایی به مانند آنچه که در آزربایجان مینمود، ندیده و تورکان قشقایی چندان در رادار آنان نبودند .
اکنون اما موج وسیعی از حملات علیه تورکان قشقایی در تمام ابعاد آغاز شده و هر روز نیز بر دامنه اش افزون میشود و این اتفاقیست میمون و مبارک.
خبر از آن میدهد که قشقایی دیگر حوزه امنی برای پان ایرانیزم نیست. این تکاپو و دست و پازدن ها نشان میدهد این موج، قشقایی را در نوردیده و خواب مرکز را سخت آشفته کرده است .
به عبارتی افزایش دامنه تخریب و حملات ارتباط مستقیمی با گسترش موج هویت خواهی و رادیکالیزه شدن نیروی گریز از مرکز دارد و فرخنده باد چنین امری و بیش باد چنین حملاتی !
آنچه میشنوید صدای یک مجری تلویزیونی نیست بلکه نغمه ی شیرین خوردن شدن استخوانهای فاشیزم است که می آید. فریاد عجز و درماندگی یک ایدئولوژی ورشکسته و منحط است. ناله های له شدن یک ارتجاع و واپسین نفس های تمامیت خواهی است.