ادتاج اتحادیه دمکراتیک ترک آذربایجان جنوبی
گادتب: ما زنده به آنیم که آرام نگیریم / موجیم که آسودگی ما عدم ماست…
ما قشقایی هستیم، مردمان روزگار نامردمی ها، زیسته در طوفان خیانتها، زخم خورده از خنجر ناکسی ها ، رنج برده از بی عدالتی ها. تاریخ را اما به گواه اگر بگیرید ما شهره به غروریم و خوش نام به عزت نفسمان. نقش ما را با تاروپود نیک نامی بر صفحه هستی زده اند. ما نه آنیم که به قهر از بی مهری های روزگار دست از پیشرفت و پیش رفتن بشوییم که ما از این بی مهری ها
بسیار دیده ایم.
این جنجال های این روزها، این کارشکنی ها ، این تلاش های بی حد و حصر برای زمین زدن تیم قشقایی، این فشارها بر آنانی که برای تیم قشقایی تلاش کرده اند، این واداشتن ها به کناره گیری، اینها همه خود حکایت از آن دارد که ما “توانسته ایم” و همین “توانستن” است که بسیاری را به هراس انداخته است.
اما نهراسید! باور کنید ما نه سودای حکومت در سر داریم و نه هوای قدرت ، چرا که آدمی در پی چیزی که دارد نمیدود! ما خود حاکمان پر شرافت بر زندگی خودیم در دنیای بی شرافتی و صاحبان قدرتیم در روزهای لرزش ها و لغزش ها و سستی ها…
جناب نجف پور بزرگوار، مرد بی ادعا و کم مدعای ورزش قشقایی،خاطرتان بماند که اینجا نقاب شیر به کفتار می زنند/منصور را هرآیینه بر دار میزنند….
بی ذره ای تردید، کسی دلسوزتر و شایسته تر از شما برای این تیم نیست.این کناره گیری نه از ارزشمندی شما که از اعتبار مدیران ومسئولان ورزش فارس میکاهد و آجر به آجر دیوار اعتمادها به آنان را فرو میریزد.
ما همیشه جوانمردان پیروز میدان بوده ایم چه در نبرد زمینهای ورزشگاه، چه در نبردهای کوه ها و صحراها. کس به یاد ندارد که قشقایی سرخم کرده باشد، نه دیروز دیده است و نه فردا خواهد دید. هرچه سنگ پیش پای ما بیاندازند ما روی هم چیده و پله به پله به سوی قله های موفقیت بالا خواهیم رفت.در آن روزگار که کس از قله های سر به فلک کشیده فارس خبر نداشت ،پدران ما بر این قله ها آشیان میساختند، امروز اگر نوکیسگان تازه به دوران رسیده ادعایی دارند، شما و ما به دل نخواهیم گرفت که خوب می دانید و می دانیم عرصه سیمرغ نه جولانگاه مگس است…
به آنانی که جز کارشکنی در حق تیم قشقایی کاری نکردند باید گفت: روزگار بر گرد مدار مبهم تغییر میچرخد. نه ما و نه شما از فردای خود خبر نداریم.هیچ یک نمیدانیم فردا روزِ کداممان باشد، فردا زینمان به پشت باشد یا پشتمان به زین؟ که باز به گواه همان تاریخ ما قشقایی ها همیشه پشتمان به زین بر گرده سمند ها و کهر ها تاخته ایم، بی نیاز و آزاده.
شبهای تاریک بگذرد و رو سیاهی اش به زغال بماند! روزگار سختی بر کس نمانده، بر ما نیز نماند….
آنکه اسب داشت غبارش فرونشست
گرد سم خران شما نیز بگذرد…..
