دوشنبه , می 6 2024
azfa
تازه ها

زنگانلی آراز: پان ایرانیست های خالی بند

گادتب: جهان ایرانی و ایران جهانی، عنوان کتابی است به قلم محسن ثلاثی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، که به سال1379 توفیق انتشار یافته است.

اثر مزبور که آکنده از کلی گویی، دروغ بافی و ادعاهای واهی، عجیب و ریز و درشت، در راستای تمجید و ترویج ایدئولوژی پان ایرانیسم می باشد، از قضا مفتخر به دریافت عنوان کتاب برگزیده ی دانشگاه تهران در سال79نیز می باشد! شایان ذکر است که اگرچه نگارنده، مدتی پس از انتشار کتاب، طی مقاله ای تحت عنوان «نقدی بر کتاب جهان ایرانی و ایران جهانی» در هفته نامه ی موج بیداری(30/9/1385، شماره ی84)، به نقد ادعاهای مطروحه در کتاب مزبور و پاسخگویی بدان پرداخته است و بنابراین پرداختن مجدد بدان موضوع، علاوه بر تکرار مکررات بودن، در حوصله ی این مقال مجازی نمی گنجد، اما ذکر و بررسی تنها یک نمونه از ادعاهای مزبور به عنوان مشتی از خروار، کافی است تا خواننده را با میزان پای بندی این عالی جنابان پان ایرانیست و اساتید خالی بند، به ارزشهای اخلاقی، همچون صداقت و راستگویی، انصاف و امانتداری آشنا سازد.

باری، نویسنده ی کتاب در راستای اثبات ارادت بی نظیر خویش به زبان فارسی  و ماهیت لاهوتی و خاصیت جهانی و همگانی آن، به هر وسیله ی مشروع و نامشروعی دست یازیده است و از توسل به جعل و تحریف و دروغ بافی نیز ابایی نداشته است!

او به هنگام بحث از کتاب خاطرات ظهیرالدین بابر، مؤسس سلسله ی گورکانیان هند می نویسد:«بابرشاه بنیانگذار این سلسله(گورکانیان)، به زبان و ادب فارسی تسلط داشت و خاطراتش را به زبان فارسی می نوشت.»(جهان ایرانی و ایران جهانی، چاپ دوم، ص161)اما نویسنده، همین ادعا را بار دیگر و در صفحات آتی کتاب تکرار نموده و می نویسد:«بابر، نوه ی تیمورلنگ…در خاطراتش که به زبان فارسی نوشت، پیوسته از فقر فرهنگی هند گلایه می کند و…»(پیشین، ص187)

ناگفته نماند که تکرار ادعای مزبور توسط نویسنده، احتمال راه یابی هر نوع خطا در این خصوص، اعم از تایپی و نگارشی و…، را منتفی می سازد! اما اینک نوبت آن است که ضمن مراجعه به برخی از منابع مرتبط، به بررسی صحّت و سقم ادعای مزبور بنشینیم. در کتاب فرهنگ مصاحب و در شرح احوال بابر می خوانیم:«بابر حیات خود را در کتابی به نام بابرنامه به زبان جغتایی املاء کرده است.»(فرهنگ مصاحب، به نقل از تاریخ ترکهای آسیای مرکزی، نوشته ی و. بارتولد، پاورقی ص265)اما در منبعی دیگر در خصوص همین موضوع می خوانیم:«آثاری به زبان ترکی جغتایی در پایان این دوره، در قسمتهای شرق این ناحیه، به تدریج از اهمیت زیادی برخوردار گردید. مجالس النفائس امیر علیشیر نوایی و بابُرنامه ی بابر، دو اثر از آثار مورد بحث می باشد.»(پیدایش دولت صفوی، م. مزاوی، ص57)

دکتر جواد هیئت در باره ی بابر و بابرنامه می نویسد:«در قرن16میلادی نماینده ی ادبیات جغتائی، ظهیرالدین بابرشاه(1530-1483)است که ضمن سرودن اشعار نغز ترکی، بهترین نمونه های نثر ترکی را می نوشته و در ترویج و تکامل ترکی جغتائی مؤثر بوده است. بابرنامه که شرح خاطرات اوست، از نظر زبان ترکی شاهکار و از لحاظ محتوا یکی از آثار کلاسیک جهانی است.»(سیری در تاریخ زبان و لهجه های ترکی، دکتر جواد هیئت، ص91)

اما صمد سرداری نیا نیز در خصوص موضوع مزبور می نویسد:«مهم ترین اثر نثر ترکی جغتایی، بابرنامه یا خاطرات ظهیرالدین بابر است که در اواخر سلسله ی تیموری  در آسیای مرکزی نوشته شده است.»(سیری در تاریخ آذربایجان، صمد سرداری نیا، ص142) ناگفته نماند که منابع فوق الذکر از جمله منابع زیردست نگارنده بودند که در این مقال مورد استفاده واقع شده اند. بدیهی است که شمار کثیری از منابع تاریخی و ادبی ذی ربط، این واقعیت را مورد اشاره و تأکید قرار داده اند. اما دلیل این که چرا نویسنده ی کتاب جهان ایرانی و ایران جهانی، با وجود این همه صراحت در باره ی این موضوع، نعل وارونه زده، با توسل به دروغ، به جعل و تحریف حقایق تاریخی دست یازیده اند و مهمتر این که از سرانجام تلخی چون رسوایی نیز هراسی به دل راه نداده اند، الله اعلم!

دوباره امتحان کنید

پاسخ میدانی گروهی از فعالین تورک قشقایی به هذیان‌گویی جلال رشیدی کوچی نماینده ای از استان فارس بر علیه آزربایجان

گادتب: فعالین تورک قشقایی که بخش مهی از شهروندان حوزه انتخابی آقای رشیدی کوچی می‌باشند …

اعتصاب طلافروشان و تعطیلی بازار زرگران شهرهای آذربایجان در اعتراض به قانون جدید مالیات

گادتب: به گزارش مرکز گادتب،طلا فروشان و بازار زرگران در شهرهای مختلف آذربایجان در اعتراض …

دیدگاهتان را بنویسید