ادتاج اتحادیه دمکراتیک ترک آذربایجان جنوبی
گادتب: لازم است که فعالین حرکت ملی در مواجهه با مشکلات ایجاد شده بر اساس اجرای سیاست های ضد انسانی و نژاد پرستانه شوونیسم فارس که با هدف سلطه بر اقوام غیر فارس بعد از سقوط سلسله قاجار بر اساس سیاست انگلیس و با ایجاد کودتایی که عامل انگلیس رضا خان را بر اریکه قدرت اورد زیرا که وجود حکومت قاجار تامین کننده منافع استعماری و امپریالیستیشان نبود. سیستم غیر متمرکز حکومتی زمان قاجار و ممالک محروسه و بساط انجمن های ایالتی و ولایتی برچیده شد و سیستمی سانترالیسم با متمرکز ساختن قدرت اقتصادی سیاسی نظامی در مرکز، کشور را دوباره از ساخت و بافت دموکراتیک خود خارج ساخته و به طرف سیستمی توتالیتر و تماما دیکتاتور به نام پهلوی سوق داد که هر گونه تنوع فرهنگی زبانی و قومی در کشور را به طور کامل برچیده و منکر شدند و وحدت موجود در کشور را تماما نابود ساخته و جامعه را به جای ایجاد همگرایی به طرف واگرایی کشاندند و وضعیتی گسستنی و متزلزل را از نظر وجود وحدت و اتحاد ملی در کشور به وجود اوردند. که نتایج اجرا شدن و دوام این سیاست های یکسانسازی و پروسه ملت سازی جعلی برای کشور کثیرالمله ایران نتیجه اش این شد که ایران را با یک هویت فارسی بشناسانند و به مردمان داخل کشور تحمیل ساخته و به جهان خارج نیز ایران را به معنای تمام کلمه ملت پرشین معرفی کنند.
در اثر اجرای این نوع سیاست ها و حکومت کردن با دید شوونیستی و باستانگرایی مشکلات و بحرانهای عظیمی برای ترکان ساکن در جغرافیای ایران ایجاد شده است که یکی از فاجعه بارترین انها، خطرات ناشی از فاجعه خشکاندن یا خشک شدن دریاچه اورمیه با اهداف خاص است. عدم تدریس زبانهای مادری تبعیضات قومی، فرهنگی، اقتصادی، و نبود عدالت_ملی از جمله ی دیگر ستم های مضاعف اعمال شده بر ملل غیر فارس است که علاوه بر مشکلات معیشتی و اقتصادی موجود در سراسر کشور بر ملل غیر فارس اعمال می شوند.
حرکت ملی بایستی در مقابله با این بی عدالتی ها اولویت بندی داشته باشد. ما نمی توانیم بعد از دست دادن وطنمان خاکهای کشاورزیمان به دنبال اجرای اصل های پانزده و نوزده قانون اساسی باشیم! شرط بقای یک ملت و عقل منطق هر انسان بالغی حکم میکند که مواردی را که بقا و زیست یک ملت را به خطر انداخته است بدون تعریف حیطه فعالیت برای خود و بدین ترتیب شانه خالی کردن از فعالیت، اولویت بندی کرده و بر اساس ان فعالیت داشته باشد.
اولین و برجسته ترین اولویت برای تمامی فعالان سیاسی فرهنگی و محیط زیستی فاجعه خشک شدن دریاچه اورمیه و عواقب به وجود امده بعد از ان است که اذربایجانمان را خاک زرخیز و حاصلخیزش ، مردم غیور و تاریخ سازش را در معرض تهدید زیستی قرار داده است. دریاچه اورمیه مستلزم ایجاد یک بسیج همگانی و عمومی مردم ساکن در حوضه دریاچه اورمیه است که در اولین مرحله انان با این خطرات مواجه خواهند شد. متاسفانه بنده شاهد دوستانی بودم که با گفتن من فعال سیاسیم نه محیط زیستی!! از فعالیت برای این امر مهم شانه خالی می کنند و پوز فعال سیاسی بودنشان را به رخ دیگران می کشانند! سخنم برای این دوستان این است که این فعالیت شما برای یک وطنی مشخص، تعریف شده، زنده، و برای مردمی در حال زیست، روی ان نیست؟؟ اگر وطنی_نباشد دیگر چه فرقی دارد ما فعال چه ساحه ای باشیم؟؟ دومین اولویت نفوذ خزنده #کردها با اهداف خاص و با حمایت مرکز به نفع سیاست ضد ترک امپریالیسم جهانی جهت تقلیل دادن نفوس ترکان و افزایش نفوس کردها در اذربایجان خصوصا اذربایجانغربی است. که حرکات موزیانه شهردار تبریز در انتصاب مشاوری کرد، و یا انتصاب شهریاری کرد به سمت استانداری اذربایجانغربی توسط دولت روحانی، و نیز انتخاب یک کرد تبار غیر بومی به سمت ریاست دادگستری کل استان اذربایجانغربی با اهدافی کاملا مشخص را می توان در اعمال و اجرای سیاست های فوق الذکر خوانده و تفسیر کرد.
بعد از این اولویت ها و خطرات اساسی موجود است که باید مسایل فرهنگی و حقوق زبانی را در اولویت قرار داد. چرا که اگر فاجعه دریاچه اورمیه حل نشود، از خطر اجرای پروژه کمربند شیطانی کردی برای قطع ارتباط ترکان اذربایجان با ترکیه جلوگیری نشود از بر هم زدن و دستکاری کردن ترکیب جمعیتی منطقه به نفع نفوس کردها جلوگیری نشود، در اینده تبعات و خطراتی جبران ناپذیر برای اذربایجان و حرکت ملی به وجود خواهد اورد. بایستی تمامی فعالان و تشکیلات های منسوب به حرکت ملی پلان های مشخص و اساسی خود را در قبال گذر از این بحرانها داشته باشند و برای احاد ملت و فعالان حرکت ملی ارائه بدهند. که در حال حاضر ما وجود چنین استراتژیهای مشخص و وجود برنامه ها و نقشه راه خاصی را برای گذر از این بحرانها مخصوصا فاجعه و بحران ملی خشکشدن دریاچه اورمیه شاهد نیستیم.
