گادتب: ۱. با گذشت نزدیک به یک هفته از آغاز درگیری ها و اعتراضات خیابانی در شهرهای مختلف قزاقستان، هنوز هیچ گروه سیاسی مشخص و یا چهرهی شناخته شده اجتماعی به عنوان لیدر و رهبر اعتراضات، خود را معرفی نکرده است تا با بررسی شناسنامه، کارنامه و مواضع آنها به یک جمع بندی مشخص از ریشه ها، جهت گیری ها و اهداف احتمالی این اعتراضات دست پیدا کنیم.
۲. محدودیت ها در اطلاع رسانی و بسته شدن فضای رسانه ای قزاقستان و قطع اینترنت و شبکه های مجازی و همچنین انتشار اخبار و تحلیل های جعلی و هدفدار در خصوص تحولات قزاقستان از سوی رسانه های دولتی روسی و سایر کشورها، تحلیل تحولات و کسب اطلاعات را بسیار مشکل نموده است.
۳. آغاز ناگهانی و غافل گیرکننده بودن اعتراضات و تبدیل سریع آن به درگیری های مسلحانه، بر پیچیدگی مساله افزوده و سوالات بسیاری را در خصوص چرایی و چگونگی آن و دست های پشت پرده و اهداف پیدا و پنهان ، رقم زده است!
۴. در کنار عدم معرفی و موضع گیری رسمی و شفاف در خصوص هستهی رهبری و تیم مدیریتی اعتراضات، سکوت سوال برانگیز، حذف ناگهانی و خروج سریع ضلع دوم قدرت در قزاقستان، یعنی تیم سلطان نظربایف (که به روس گرا بودن شهرت دارد)، رئیس جمهور سابق این کشور نیز بر ابهامات و پیچیدگی این مساله افزوده است.
۵. درخواست زودهنگام کمک از روسیه توسط رئیس جمهور فعلی قزاقستان ( که به غرب گرایی و تمایل به چین شهرت داشته) و موافقت از سوی روسیه، اعزام و انتقال برق آسایی نیروهای نظامی روس به قزاقستان تحت عنوان نیروهای حافظ صلح پیمان امنیت جمعی، نگاه های کنجکاو و پرسش گر جهانی را از یک اعتراض مردمی و سیاسی به سمت و سوی اهداف منطقه ای و سهم خواهی های استعمار گونه روسیه میبرد.!
به دلایل فوقالذکر و مسائل دیگر، تحولات در قزاقستان بیشتر از یک اعتراض مردمی و سیاسی، رنگ و بوی یک توطئه سیاسی و اشغال نظامی دارد و یادآور داستان تاریخی ” طناب روسی “است! و همچون بسیاری از کشورهای جهانی و دولت های بزرگ باید به انتظار روزهای آینده و رفع ابهامات موجود و روشن تر شدن تصویر سیاسی و اجتماعی تحولات قزاقستان نشست. هرچند نمی توان از ریشه ها و علل داخلی که در بوجود آمدن شرایط اخیر قزاقستان بی تاثیر نبوده غافل شد. زیرا در هیچ نقطهای از جهان بدون وجود بسترهای داخلی و آماده، هیچ شیطنت سیاسی خارجی با هرگونه هدفی نمیتواند موفق گردد.!
ماهی گیری روس ها از آب گل آلود قزاقستان
در دکترین سیاسی و امنیتی روسیه به عنوان وارث و جانشین خودخوانده شوروی سابق، قزاقستان و سایر کشورهای استقلال یافته از شوروی، در حریم امنیت ملی روسیه قرار می گیرند و هیچگونه تحول و تغییری نمیتواند بدون اطلاع و موافق روس ها در این مناطق صورت پذیرد. در واقع کرملین با وجود گذشت ۳۰ سال از فروپاشی شوروی سابق و استقلال جمهوری های آن و کسب یک هویت ملی، سیاسی و حقوقی مستقل، همچنان بر تداوم نگاه استعماری خود بر آنها اصرار دارد و با سوء استفاده از تقسیمات ناعادلانه قدرت و سیاست جهانی، بر اعمال حاکمیت سیاسی و در صورت لزوم نظامی خود بر کشورهای مذکور ادامه می دهد.! در خصوص تحولات اخیر قزاقستان نیز به دلایل بسیاری دست های پنهان روسی را می توان در پشت پردهی تحولات دید که تلاش دارد تا از آب گل آلود قزاقستان برای خود ماهی بگیرد و در سهم خواهی های سیاسی منطقه ای و جهانی سهم بسیاری را از آنِ خود نماید که در ذیل نگاهی کلی به آنها می اندازیم:
۱. رئیس جمهور سابق قزاقستان با وجود سوابق کمونیستی خود و روس گرا بودن، در حال گذرِ مدیریت شده از خطوط قرمز روسیه و نزدیکی به غرب، ناتو و تورکیه بود؛ و این مساله نمیتوانست بدون واکنش روسیه باقی بماند و در همین راستا رسانه های روسی این روزها تلاش دارند تا تحولات اخیر قزاقستان را با عناوینی همچون اولین قربانی پان تورکسیم غربی(آمریکایی) توجیه نمایند.
۲. روسیه تلاش بسیاری انجام داده است تا زبان روسی و الفبای آن را در قزاقستان رسمی نماید و همواره قزاقستان را فاقد پیشینهی سیاسی و حاکمیتی معرفی نماید که با مخالفت و واکنش های جدی و عملی قزاقستان روبرو شده است. همچنین در کنار حضور پررنگ در اتحادیه کشورهای تورک، قزاقستان در تلاش است تا سال ۲۰۲۵، الفبای خود را به لاتین تغییر دهد تا از حوزه نفوذ فرهنگی روسیه خارج شود.
۳. روسیه در تلاش است تا با استفاده از قدرت و نفوذ سیاسی و نظامی خود برای اقلیت روسی شمال قزاقستان حق خودمختاری بگیرد و به حضور آنها در عرصه سیاسی اجتماعی قزاقستان رنگ و بوی حاکمیتی ببخشد و از این مساله به عنوان اهرم فشار دائمی علیه قزاق ها استفاده نماید؛ که مورد مخالفت قزاقستان قرار گرفت و به همین دلیل رییسجمهور قبلی پایتخت کشور را از جنوب به شمال کشور منتقل نمود تا به مناطق هم مرز با روسیه و روس نشینهای قزاقستان نزدیک تر باشد.
۴. قزاقستان به عنوان قطب معدنی #اورانیوم_جهان و در مرز با تورکستان شرقی چین به عنوان ایستگاه اول جاده ابریشم جدید و مهمترین محور ترانزیتی جهان شناخته میشود و همچنین قزاقستان به عنوان یکی از قطب های انرژی در جهان نیز میباشد و با توافقات صورت گرفته با تورکیه و آذربایجان قرار است تا نفت و گاز آن از مسیر دریای خزر و کریدور زنگه زور به اروپا منتقل گردد و با این تلاش ها به انحصار روسیه در تامین انرژی اروپا خاتمه داده می شود که روسیه از آن همیشه به عنوان یک اهرم سیاسی علیه اروپا بهره برده است.
۵. تحولات قزاقستان به عنوان سومین تنش های ضد روسی در مناطق مرزی روسیه و پس از اوکراین و بلاروس شناخته میشود که هزینه های بسیار مادی و معنوی برای روسیه در پی داشته و تنش های بسیاری را بین روسیه و غرب رقم زده است و به نظر می رسد روسیه در تلاش است تا با تنوع بخشیدن به ابزارهای سیاسی خود و گسترده نمودن زمین بازی، غرب، آمریکا و اروپا را به نرمش بیشتر در برابر خود وادار نماید.
چین:
رئیس جمهور چین در یک موضع گیری رسمی و جدی با محکوم کردن اعتراضات اخیر، با وقوع انقلاب رنگی در قزاقستان مخالفت کرده و بر اهمیت برقراری آرامش در این کشور تاکید نموده است.! چین هم سو با روسیه و با بکارگیری عنوان انقلاب رنگی، بصورت ضمنی غرب و آمریکا را بدون ارائه هیچگونه سند و مدرکی در بروز این تنش ها و اعتراضات خیابانی مقصر جلوه داده است.! قزاقستان با استان تورکستان شرقی چین(سین کیانگ) که در آن با مسلمانان تورک تبار ایغور مشکل دارد، هم مرز است؛ و همچنین قزاقستان حجم قابل توجه ای از نفت و گاز چین را تامین میکند و به عنوان ایستگاه اول محور ترانزیتی – راهبردی راه ابریشم جدید که یکی از سرمایه گذاری های بزرگ جهانی چین است شناخته میشود ایغورها یکی از اقلیت های قومی قزاقستان را نیز تشکیل میدهند و چین بخاطر سرکوب و نسل کشی ایغورها شدیدا تحت فشار آمریکا و غرب قرار دارد.
بنابراین موضع گیری توام با احتیاط و حمایت از دولت مرکزی قزاقستان و سکوت در برابر اشغال نظامی آن از سوی روسیه و اهمیت برقراری ثبات و آرامش در قزاقستان برای چین، قابل درک و فهم است و همچنین ریشه های نسبت دادن تنش ها به غرب را نیز باید در جدال جهانی آن با غرب و جنگ سیاسی و اقتصادی با آمریکا جستجو نمود. اما نباید سیاستمداران چینی از این نکتهی مهم غفلت کنند که هیچ ملتی خاطره تلخ اشغال نظامی خاک سرزمینی خود را فراموش نمیکند و در تنظیم استراتژی ها، مناسبت ها و سیاستهای آتی خود مجریان و حامیان این اشغال را مد نظر قرار میدهد.!
ارمنستان:
در ترکیب نیروهای نظامی حافظ صلح پیمان امنیت جمعی تحت رهبری روسیه در قزاقستان، ۱۰۰ سرباز ارتش ارمنستان نیز حضور دارند که علامت های سوال بسیاری را ایجاد می نماید.
ارمنستان به عنوان بازندهی بزرگ جنگ دوم قاراباغ بیش از نیمی از ماشین جنگی و ارتش خود را از دست داده و حفاظت از مرزهای خود را به ارتش روسیه سپرده است و از طرفی در پشتیبانی تدارکاتی و مالی ارتش خود شدیدا مشکل دارد و از این سو اعزام ۱۰۰ نفر در برابر گستردگی اعتراضات قزاقستان عملا به نعنای هیچ است؛ پس ریشه ها و علل حضور نظامی ارمنستان در قزاقستان را باید در جاهای دیگر جستجو نمود.
ارمنستان در طول جنگ دوم قاراباغ تلاش بسیاری نمود تا از ظرفیت سیاسی و نظامی پیمان امنیت جمعی و روسیه به نفع خود استفاده نماید که در این امر موفق نشد. بنابراین با حضور حداقلی و اسمی خود در اولین حضور نظامی این پیمان، تلاش دارد تا حق استفاده مجدد و احتمالی از آن را در آینده برای خود محفوظ داشته و تضمین نماید، و این امر هم بر خلاف منافع و مصالح درازمدت تورکیه و آذربایجان میباشد. از طرف دیگر ارمنستان با این حضور نزدیک به صفر و اسمی، بدنبال بازسازی وجهه و تصویر سیاسی و نظامی تخریب گشته و نابود شدهی خود در منطقه است.
همچنین با این همراهی کوچک و اشتیاق به مشارکت با روسیه، تلاش دارد تا خود را به روسیه نزدیکتر کرده و در چانه زنی های ژئوپلیتیکی اخیرِ منطقه از اهرم روسیه به نفع خود بهره برداری نماید و همچنین در آینده و در صورت حفظ دولت فعلی قزاقستان؛ مزد این حمایت نظامی و سیاسی خود را از این دولت نیز دریافت نماید. فراموش نکنیم که از طرف دیگر هم روس ها و هم ارامنه در جدالهای تاریخی که علیه تورکان داشته اند، به ترویج تورک هراسی، بسیار مشتاق بودهاند و توسل به پروپاگاندا، زور، اسلحه، ترور و کشتار سیویل ها از شیوههای قدیمی آنان در جنگهای نرم و سخت بوده است.!