گادتب: تمامیتخواهی یا توتالیتاریسم صفت رژیمهایی است که با استفاده از قدرت و با اصل ایجاد وحشت در جامعه، در کلیه امور سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و … به شکل انحصاری و با ایجاد فضای خفقان دخالت میکنند.
بر همین اساس محققان سیاسی چند ویژگی مهم را برای شناسایی رژیمهای توتالیتر برشمردهاند از جمله:
حاکم بودن یک ایدئولوژی رسمی و حکومتی که معیار سنجش همهچیز است.
نظام تکحزبی و سرکوب احزاب مخالف.
محدود بودن آزادیهای فردی.
سرکوب مخالفان و زیاد بودن شمار زندانیان سیاسی.
انحصار رسانهای و عدم وجود رادیو و تلویزیون خصوصی.
اعمال نظارت شدید بر رسانهها و سانسور گسترده در مطبوعات، رسانهها، کتب و…
اقتصاد بسته دولتی و سیاستهای اقتصادی سوسیالیستی
و…
نگرش رژیم های توتالیتر درباره محیط زیست هم در نوع خود جالب توجه است.
حفظ محیط زیست و سازگاری با بحرانهای اقلیمی نظیر خشکسالی و خشکیدگی دریا و دریاچه و رودخانه معمولا اولویت اول رژیم های توتالیتر نیست.
چرا که خشکسالی و خشکیدگی، چون به راهحلهایی وابستهاند که نهادهای مدنی را رودرروی سیاستهای رسمی رژیم قرار میدهند، چندان موردتوجه نیستند. به ویژه آن دسته از بحرانهای اقلیمی که سازگاری با آنها مستلزم ارائه پیشنهادهایی ایجابی و رهاییبخش برای تغییر در سیاستهای موجود در حوزه کشاورزی، قوانین مالکیت و … است، به حاشیه توجه و کنشگری مدنی کشیده میشوند.
علاوهبراین، در این رژیمها جنبشهای محیط زیستی ظرفیت بالقوه سیاسی شدن را هم دارند. عدم توسعه نهادهای مدنی سیاسی در دولتهای تمامیتخواه، این جنبشها را به محملی برای طرح مطالبات و اعتراضهای سیاسی تبدیل میکند و از کارکرد تخصصی آنها میکاهد.
با نبود رسانههای متعدد و فقدان فضای چندصدایی، امکان طرح جامع مسائل محیط زیستی هم، به قدر کافی فراهم نیست. سرگردانی و کمدانشی رسانهها در شناخت اولویت موضوعات محیط زیستی و تعلل در طرح موضوع خشکسالی و خشکیدگی به عنوان مهمترین پیامد تغییر اقلیم، به سرگردانی مردم در فهم وضعیت موجود اقلیمی میانجامد. برخی از دلایل این سرگردانی، به ماهیت کمارج رسانه و کارگزارانش مربوط است. فقدان فعالیت مستقل، هوشمند و خلاق رسانهای در حوزه اقلیم، که مانع از توجه عالمانه به موضوع خشکسالی میشود، عمدتا معلول جایگاه رسانه در نظام سیاسی است.
نمونه هایی از اقدامات مخرب دولت های توتالیتر در بحث محیط زیست را میتوان به خشکاندن عمدی دریاچه اورمیه توسط دولت تهران و آلوده کردن رودخانه آراز توسط دولت متجاوز ایروان را اشاره کرد.
که هر دو رژیم درصدد کوچاندن و قتل عام تدریجی ملت تورک آزربایجان با انواع و اقسام بیماریهای خطرناک هستند.
و فعالین مدنی که به این سیاست کثیف و غیرانسانی این دولتها اعتراض میکنند به دلایل واهی دستگیر و روانه زندان میشوند.
اما به راستی چه عاقبتی در انتظار نظامهای توتالیتر است؟
طبق نظر هانا آرنت در طول حیات یک رژیم تمامیتخواه سه مرحله رخ میدهد:
مرحله اول زمانی است که این نظام پا میگیرد و ظهور میکند. در این مرحله مردم به سادگی حکومت نوپا را میپذیرند و چه بسا شیفته آن میشوند و سرمست از ایدئولوژی حاکم، از رهبران حکومت حمایت میکنند و باور دارند که این ایدئولوژی و این حکومت اجتماع و زندگی آنها را سامان خواهد داد.
در مرحله دوم مردم چشمشان را به روی واقعیتها باز میکنند و در مییابند که هیچ یک از وعدههای حکومت تحقق نیافته و هیچ یک از ابعاد زندگی که در کنترل شدید دولتی قرار دارد، سامان نیافته است.
در این مرحله است که بقای نظام آرام آرام به خطر میافتد و برخی به فکر اصلاحات میافتند اما چون اصول ایدئولوژیک غیرقابلتغییر هستند، اصلاحات نیز راه به جایی نمیبرد و مردم از اصلاحات نیز ناامید میشوند.
در نهایت لاجرم به مرحله سوم و نهایی میرسیم. زمانی که نارضایتیهای عمومی به حداکثر رسیده و خطر سقوط بیش از پیش حکومت را تهدید میکند.
در این مرحله رهبران و سران حکومت برای بقا به هر چیزی متوسل میشوند.
سرکوب معترضان، از بین بردن احزاب مخالف، تشدید سانسور و ارعاب و تبلیغات گسترده و همه جانبه دروغین به اوج خود میرسد.
اما به نظر میرسد که هیچ یک از اقدامات حکومت دیگر راهگشا نیست. چرا که دایره افراد معتمد حکومت روز به روز تنگتر،فساد مالی و اخلاقی سران حکومت گسترهتر و اعتراضات ملت شدیدتر میشود. در نهایت سیل اعتراضات مردمی سد را میشکند و همهچیز را با خود میبرد.
بی شک ملت تورک آزربایجان نیز که نزدیک به صدسال است توسط رژیم مرکزگرای توتالیتر تهران به اسارت گرفته شده است در مقابل ظلم های آشکار و عیان ظالمان سکوت نکرده و در زمان مناسب جواب قاطعی به تمامی ناعدالتی ها خواهد داد.
اکنون دیگر هیچ قدرت و نیروی بازذارندهای توانایی مقابله با حرکت ملی آزربایجان را نداشته و آزربایجان با قدرت به سوی آزادی و رهایی نهایی پیش میرود.
یاشاسین آزادلیق
یاشاسین آزربایجان
شاهین برزگر
تبریز