گادتب: کشور یکی از بدترین و اسفناکترین زمان خودش را میگذراند روسها در تمام جبهه ها پیروز شده و از ارس گذشته تقریبا تمامی شهرهای این سوی آذربایجان تبریز،خوی، مرند،ارومیه ، مراغه…را هم در اختیار خود داشتند و در نهایت موضع قدرت مشغول تحمیل تک تک بندهای عهدنامه ترکمنچای بر تن زار و نزار ایران و ایرانی بودند.
قرارداد نوشته شد اما هنوز منجم باشی ایرانی ساعت خوش امضای قرارداد ترکمنچای را اعلام نکرده بود…!
در همین زمان، ژنرال پاسكويچ به تشويق گريبايدوف، بخش اعظم كتابخانه بسيار ارزشمند بقعه شيخ صفى الدين اردبيلى را در اردبيل به يغما برد، اين كتابخانه در زمان خود شيخ صفى الدين تأسيس شده و پس از روى كار آمدن صفويان، كتابخانه گسترش يافته و نسخه هاى نفيسى از سوى شاهان صفوی بر آن اهداء شده بود.
بر طبق نوشته برخى منابع، در زمان اشغال شهرهای آذربایجان توسط قواى روسى، پرفسور سنكوسكى مستشرق روسى به گراف دبيچ(رئيس كل قشون روسى) شرحى نوشته و از او تقاضا مینمايد كه از كتب خطى و آثار ايرانى استفاده نمايد. دبيچ تقاضانامه ى پرفسور سنكوسكى را به اطلاع پاسكويچ رسانده و پاسكويچ با گريبايدوف در اين مورد مشورت مىكنند. گريبايدوف پس از تحقيقات لازم, پى برد كه چنين گنجينه مهمى در اردبيل در كتابخانه جنب مقبره شيخ صفى الدين اردبيلى موجود مىباشد.
با آنكه اردبيل جزو جبهه جنگى نبود و تصرف آن مستلزم مخارج نظامى زيادى بود اما وسوسه چپاول اسناد خطی گرانبها، قشون روسی به اردبیل کشاند, در نتیجه، قشونی با اصرار گريبايدوف در 25 ژانويه ۴/۱۸۲۸ بهمن ۱۲۰۶ از قراباغ به فرماندهى ژنرال سوشتلن به طرف اردبيل حركت كرد. شهر پس از اندكى مقاومت به تسخير قواى روسى درآمد…
اشغالگران پس از تصرف اردبيل، علماى شهر را در يك محل گردآورى كردند و به آنان يادآور شدند كه كتابهاى كتابخانه را پس از نسخه بردارى در تفليس عودت خواهند داد! اگر چه مخالفت علما نيز نمیتوانست جلوى غارت روسها را بگيرد اما ترفندشان كارگر افتاد و در اوائل ماه فوريه ۱۸۲۸ اواسط بهمن ۱۲۰۶ دو دسته قشون روسى انتقال كتب گرانبهاى بقعه شيخ صفى را از اردبيل به تفليس به عهده گرفتند.
روسها بجاى نسخه بردارى و بازگرداندن آثار، مدتى بعد آنها را از تفليس به كتابخانه سن پترزبورگ و موزه آرمتياژ انتقال دادند و آثار مزبور هم اكنون در كتابخانه این شهر نگهدارى میشوند. منابع متعددى، تعداد كتابهاى خطى برده شده را بين ۱۲۰ الى ۱۹۶ عنوان ذكر كرده اند.
البته بعدا در دوران تسلط کمونیزم، وقتی تاریخنویسان روسی مانند دیاکونف، پطروشفسکی …دست به نوشتن تاریخ ایران زدند از آن اسناد خطی اردبیل، بهره های شایانی بردند.
یکصد و پنجاه سال پس از گذشت زمان، یکی از ایرانیان چپ که مزه تلخ مدینه فاضله را در اردوگاههای اجباری سیبری چشیده و پس از مرگ استالین توانسته بود زنده از آنجا بیرون بیاید در خاطرات خود نقل می کند که در زمانی که می خواستم پایان نامه خود را بنویسم به آن اسناد خطی برخوردم وقتی لای یکی از آنها را باز کردم دیدم شاه اسماعیل صفوی آنرا هدیه کرده و در صفحه اولش با خط خود نوشته که:
“هیچکس نباید این کتاب را از آن بقعه خارج کند و اگر چنین کند خود امیرالمؤمنین بر کمرش بزند…”
البته سه روز پس از انتقال آن گنجينه گرانبها, بالاخره ساعت خوش عقد قراداد فرا رسید! و در شب ۱۹ بهمن، ساعت ۱۲ شب، منجم باشى عباس ميرزا ساعت خوش براى عقد قرارداد و صلح با روسها را اعلام كرد! و عهدنامه توسط طرفين امضاء گرديد. روسها به علامت پیروزی و جشن،۱۰۱ گلوله توپ شلیک کردند…اما ۱۰۱ توپ به علامت شوربختی ما !