گادتب: از شهر تاریخی خیاو (مشگین شهر) سخن گفتن تخصص میخواهد که بنده از آن عاجزم تنها به این بسنده کنم داشتن محوطهی تاریخی و باستانی « شهر یئری » در نزدیکی این شهر، برای یک کشور کافی است که خود را دارای تمدن و تاریخ بداند تاریخ این منطقه که برخی از اجزای آن به هفت هزار سال قبل از میلاد نیز می رسد در کمال تاسف بدلایلی غیر موجه مهجور مانده است انگار که قرار نیست هیچ تمدنی در کشور از تاریخ دوهزارو پانصد سالهی تخت جمشید جلو زده قدیمی تر باشد.
تنها به ریشهی واژهی خیاو و تعدادی از لغات مرتبط با آن بسنده میکنم.
«خیاو» (xiyav) نام اصلی و قدیمی مشکین شهر فعلی است. لغتی ترکی است و جزو صدها اسم خاص جغرافیایی است که قربانی سیاست نژادپرستانهی یکسان سازی دوران پهلوی در آذربایجان شده و به واژه ای فارسی(مشکین شهر) تغییر یافته است.
«خیاو» در لغت به معابری گفته میشود که در میان بخشها و کرتهای زراعی برجسته تر از محلهای زراعت بوده و برای رفت و آمد و حمل لوازم زراعی مانند محصول و کود تعبیه میشده است. به نوعی میتوان گفت راهی برای عبور در میان کرتبندی های مزرعه.
«بان» در ترکی بطور ویژه به مفهوم بالا اطلاق میشود اما از این مفهوم معانی دیگری نیز اقتباس شده است مانند
بام خانه (که البته به دلیل پارالل بودن حروف م و ن، با تغییر ن به م در بان بصورت «بام» با همان معنای موجود در ترکی وارد فارسی شده است)
معنای دیگر بان، آواز با صدای بلند است و بصورت فعل بانگلاماق نیز صرف میشود در مواردی بان به معنای اذان دادن هم بکار رفته است. از فعل بانگلاماق واژهی «بانگ» اقتباس شده و به همین شکل وارد فارسی شده است.
بان در معانی دیگری هم بکار رفته است مانند دودکش و یا سوراخی که در سقف برای خروج هوا و دود تعبیه میشده است.
اما در کل همانطور که اشاره شد بان معنا و مفهوم بالا را میرساند. این واژه معمولا بصورت پسوند بکار رفته و با ترکیب با واژگان دیگر مفاهیم و لغات جدیدی را میسازد.
چند مثال.
«سوبان» یا «چوبان»: چو و یا سو در ترکی به معنای صدا و خبر است و ترکیب سوبان و چوبان به معنای کسی که در بلندی ایستاده با صدای بلند مواظب گله است. این واژه بصورت «شبان» و «چوپان» وارد فارسی شده است.
واژهی «بان» با اقتباس از واژهی فوق بصورت پسوند وارد فارسی شده و مجازا برای هر گونه مواظبت و پاسداری بکار میرود مانند «نگهبان» به معنای کسی که با نگاه مواظبت میکند، «پاسبان» مجازا برای کسی که از بخشی از زمان مشخص مواظبت میکند که به نظر این واژه جزو اغلاط مشهوره است چرا که زمان را نمیتوان با همان مفهوم بان نگهداشت. در نهایت واژهی بان به اشتباه با مفهوم مواظبت و پاسداری وارد فارسی شده و به نوعی غلط مصطلح میباشد.
ترکیب خیاو بعلاوه بان واژهی خیاوبان را حاصل میکند و معنای آن معابری که برجسته تر از اطراف بوده و اخصاصا برای عبور و مرور بکار میرود. این واژه به مرور در اثر تلفظ با حذف واو بصورت خیابان به ما رسیده است و به همین شکل وارد فارسی شده و در معنای رایج امروزی واژه ای ناگسستنی از واژگان فارسی است.اخیرا برخی نقلها در مورد واژهی خیابان و بخصوص وجه تسمیهی محلهی خیابان تبریز رایج شده که آنرا به خیاوی های ساکن این محله ربط داده و با پیشهی آنان یعنی آسفالت کاری مربوط دانسته اند که از ریشه اشتباه بوده و چنین نقلهایی سندیت ندارد.
نتیجه: واژه های خیاو، خیابان، بانگ، چوپان، شبان، و بان در تمامی واژگان فارسی که بصورت پسوند بکار رفته است ترکی بوده و جزو واژگان ترکی دخیل در فارسی میباشند.