گادتب: هر چند به باور برخیها حرکت ملی آذربایجان فاقد پشتوانه تاریخی است ولی میتوان ریشههای آن را نه تنها در تاریخ معاصر بلکه حتی در تاریخ بعد از اسلام و حتی در بنمایههای اساطیری پیش از اسلام جستجو کرد. با این حال، تقابل تبریز با تهران از زمانی شروع شد که رشد اندیشههای پانفارسیستی و باستانگرایانه در میان روشنفکران دوره قاجار و برخی از رجال آن دوره، تهران یعنی پایتخت تورکهای قاجاری را به محلی برای دشمنی با تورکها تبدیل نمود.
از آن زمان تاکنون حکومت مرکزی همواره با تورکهای آذربایجان که به دنبال احیای حق تاریخی خودشان بودهاند، مقابله کرده است. اوج این مقابله را میتوان در سرکوب وحشیانه فرقه دموکرات آذربایجان مشاهده نمود.
در واقع، حرکتی که امروز تحت عنوان “حرکت ملی آذربایجان” شناخته میشود در تداوم حرکتهایی است که بیش از یکصد سال پیش آغاز شده و با گذشت زمان مسیر تحول، تکوین و تکامل را پیمودهاست و میتوان گفت که حرکت آزادیخواهانه و دموکراسیخواهانه تورکهای آذربایجان بالأخص از منظر نفوذ و رسوخ در افواه عمومی، جذب آگاهانه و داوطلبانه تودههای مردمی و ایجاد یک پایگاه مردمی آگاه به حقوق خویش، در هیچ برهه تاریخی تا این اندازه قدرتمند نبودهاست. به نحوی که در سالهای اخیر این حرکت توانسته از مرزهای جفرافیایی آذربایجان کنونی فراتر رود و تورکهای ساکن در اقصا نقاط ایران از جمله تورکهای قشقایی، خلج و خوراسان را نیز به حرکت درآورد.
بیجهت نیست که تلاش مرکزنشینان برای مقابله با این حرکت عظیم مردمی در سالهای اخیر شکل جدیتری به خود گرفتهاست. در واقع، افزایش فشار بر نویسندگان و روشنفکران تورک آذربایجانی و تلاش برای محدود کردن فعالیتهای فرهنگی آنها و لغو برنامههای سخنرانی آنها، لغو اکثریت قریب به اتفاق سمینارها و مراسمات دانشجویان تورک دانشگاههای مختلف کشور، افزایش فشار بر دانشجویان تورک از جمله دستگیری یاشار حسینزاده دلیر دانشجوی “رشته زبان و ادبیات ترکی آذری” در دانشگاه تبریز، جلوگیری از فعالیت رسانهای تورکهای آذربایجان و توقیف رسانههایی همچون یولپرس و چیچست نیوز، دستگیریهای گسترده در آذربایجان و صدور احکام بیسابقه و خیلی سنگین برای فعالان تورک آذربایجانی همچون عباس لسانی، دکتر لطیف حسنی، کاظم صفابخش، سیامک میرزایی، حکیمه احمدی…همه و همه نشان از آن دارند که مرکزنشینان علیرغم تمام تلاشهایی که در تمام این سالها انجام دادهاند تا مانع رشد و گسترش بیداری ملی و خودآگاهی تورکها در آذربایجان و ایران شوند، نتوانستهاند به اهداف خود برسند و در نهایت چارهای جز تقابل همه جانبه با تورکها و سرکوب گسترده آنها نیافتهاند.
مرکزنشینان که در تمام این سالها از هیچ کمک مادی، معنوی، رسانهای… برای آذریگرایان و طرفداران فرضیه ایرانشهری دریغ نکردند تا شاید بتوانند به وسیله آنها مانع شکوفایی خودآگاهی ملی در بین تورکهای آذربایجان شوند، اینک دریافتهاند که در برابر منطق نویسندگان، اندیشمندان و فعالان حرکت ملی تورکهای آذربایجان کاری از دست تحریفگران تاریخ و فرهنگ آذربایجان برنمیآید و چارهای جز روی آوردن به سرکوب همهجانبه ندارند. از همین رو است که من سناریوی محاکمه عباس لسانی و دو برابر شدن مدت محکومیت ایشان در دادگاه تجدید نظر استان اردبیل را نشانه اوج استیصال دشمنان آذربایجان و نشانه شکست آنها در پیشبرد سناریوهای فرهنگی و تاریخیشان میدانم.