گادتب: آیا عجیب نیست که در باب شخصیت تاریخی کوروش هیچ منبع قابل اتکایی وجود ندارد؟! آیا عجیب نیست که مورخین سدههای نخستین اسلامی و حتی تمامی مورخین وابسته به نهضت شعوبیه که در خصوص “تاریخ رسل و ملوک” کتاب نوشتهاند، در باب کوروش نتوانستهاند به هیچ منبع تاریخی دسترسی پیدا کنند و مجبور شدهاند گفتههای تورات و تفاسیر یهود و البته برخی از افسانههای باستانی آمیخته با اساطیر را در نوشتههای خود منعکس نمایند؟
آیا میدانید که تورات کتاب تاریخ نیست و نمیتواند به عنوان منبع تاریخی دست اول مورد استناد قرار گیرد؟ آیا میدانید افسانهها و اسطورهها نمیتوانند مبنای تاریخنگاری باشند؟ آیا میدانید که نوشتههای امثال گزنفون در باب کوروش نیز به هیچ وجه سندیت تاریخی ندارند و بیشتر به داستانپردازی و افسانهسرایی میمانند تا منابع تاریخی؟ آیا میدانید گزنفون صد سال پس از کوروش خیالی به دنیا آمده و با امکانات آن روزگاران، امکان نداشت وی به اسناد و حقایق تاریخی در باب کوروش دسترسی داشته باشد؟
به راستی چه شد که از دوره قاجار به بعد، کشورهای استعماری اروپایی به یکباره شیفته تاریخ باستان ایران شدند و شروع به تاریخنویسی و به عبارت دقیقتر تاریخسازی برای ما کردند؟
آیا عجیب نیست که اکثریت قریب به اتفاق نویسندگانی که برای ما تاریخسازی کردهاند و امروزه آثارشان مورد استناد طرفداران فرضیه ایرانشهری، پان_فارسیسم و آذریگرایی قرار میگیرد وابسته به کلوپهای روتاری و لژهای فراماسونری بودهاند؟