گادتب: وقتی در جامعهای برخورد منطقی و عقلانی با مسائل جای خود را به برخورد هیجانی و احساسی بدهد، احتمالِ دستیابی به موفقیت به معنای عدالت، برابری و آزادی بسیار-بسیار اندک خواهد بود.
همچنین در جامعهای که بارها و بارها این را به اثبات رسانده است که عقل و منطقش گرفتار در بند رسانههای پر زرق و برق است و یک موج رسانهای کافیست تا نظرش را تغییر دهد و دشمن را در نظرش دوست و ضرر را در نظرش نفع جلوه دهد، باری که بر دوش نخبگانِ جامعه خواهد بود بسیار سنگین است. در چنین شرایطی نخبگانِ جامعه باید با خارج کردن جامعه از حالت هیجانی و احساسیِ صرف و تزریق نگرشِ منطقی و عقلانی بر پیکر جامعه، با ارائه تحلیلِ دقیق و واقع بینانه از وقایع و تعیین مرزبندیها و ترسیم مسیر درست، جامعه را درراستای منافعی که حقوق ملی را تامین خواهد کرد هدایت کنند.
اما وضعیت زمانی خطرناک میشود که عقل و منطقِ نخبگان جامعه نیز به اسارت درآید و نخبگان با انتخاب مسیرِ مدنظر دشمن و بازی در میدانی که توسط دشمن فراهم گردیده است جامعه را به سمت مسیری تاریک رهنمون کرده و روند سقوطِ تفکر عدالت خواه، آزادی خواه، طالب برابری و مدافع حقوق جامعه را در جامعه تسریع کنند، که به تبع آن جامعه از عدالت، برابری و آزادیِ مد نظرش که تا کنون برای دستیابی به آن هزینههای بسیاری را متحمل گرديده است به مراتب دور تر خواهد شد.
درضمن این واقعیت باید آویزه گوشمان باشد که هیچ جریانی پس از دستیابی به قدرت زمینه سقوط و فروپاشی خود را فراهم نخواهد کرد!