گادتب: سریال آتش و باد روایتگر داستانی عاشقانه در دوران پیش از مشروطه است. سریالی که قرار بود برگی تازه از تاریخ این جغرافیا را به نمایش درآورد. در این سریال مخاطبان نگاهی به کمپ انگلیسیها با کاراکتری به نام «مستر نوئل انگلیسی» داشته و همچنین خانه قوام، بیمارستان مرسلین، خانه آقا ضیاء، انجمن محمدیه و کوچههای شیراز و بخشهای کنسولگری انگلیس را در محورِ ماجراهای بهادرخان (حسین محجوب) میبینند.
شرح داستان به این صورت است که «بهادر»، کدخدای ایل پازن با کدخدای ایل دارون «سرخو»، رقابت و مخالفتی دیرینه دارد. مدتی است آتش کینهها خاموش شدهاست تا اینکه سرخو با اعتماد به نفس به خواستگاری جهانپسند دختر زیبا و کم سن و سال بهادر میآید. غافل از اینکه قرار است مدتی بعد جهانپسند به عقد پسرعموش درآید. بهادر قاطعانه با این وصلت مخالفت میکند. زخمهای کهنه سرباز میکنند. هر دو طایفه از کدخدای خود حمایت میکنند و نهایتاً درگیری ابعاد بزرگتری مییابد و
گرچه این سریال چنین نشان داده می شود که تاریخی است اما کسانی که تاریخ را می شناسند درمی یابند یک درهم ریختگی تاریخی و انبوهی از روایت های غلط اما هدفمند در آن وجود دارد. قصد سازندگان این سریال روایت تاریخ نیست، بلکه رسالتشان در حوزه رسانه ارسال پیام “ملت بودگی ایران” است و نفعی ملت بودن تورک و به خصوص تورکان قاشقایی تا بتوانند از این طریق به دستاورد و هدف تک ملت خواندن ایران برسند.
نکته جایی جالب میشود که مشخص نیست این فیلم در جغرافیای قاشقایی ایل های عجیب مانند ایل پاسون (پازن) و دارون را از کدام تاریخ گرفته و ساخته اند. محیط فیلم نیز یک محیط از بخش عشایری قاشقایی است!! و موسیقی و المان ها نیز همگی مربوط به تورکان قاشقایی است.
این فیلم واکنش تعداد زیادی از فعالین قاشقایی، هنرمندان و چهره های سرشناس قاشقایی را در برداشته است.
روزگاری نفت قاشقایی یورد را با حیله و نیرنگ نام «ملی» گذاشته و به غارت بردند و امروز جانفشانی های قاشقایی در برابر بیگانهگان و … در آن تاریخ را نیز به سخره گرفته و فدای یک نام تازه تاسیس و جعلی به نام « ایران» و « ملت ایران» می کنند. و وای بر فرزندان قاشقایی که هنوز مدهوش و نعشهی شعار « همه جای ایران سرای من است» هستند و قرار نیست از این نعشگی بیرون آیند.
جلادینا عاشیق اولموشسا بیر میللت
ایستر اذان، ایستر چان (زنگ) دینلت
اعتراض ائدمیورسا سورو گیبی علت
مستحقدیر اونا هر طورلو ذیللت
Azrailine(celladına) aşık olmuşsa bir millet,
İster ezan dinlet, ister çan dinlet
İtiraz etmiyorsa sürü gibi illet
Müstahaktır ona her türlü zillet!