گادتب: روز 21 آذر 1324 را از آنجا میتوان روز نجات آذربایجان دانست که در واقع عمده مطالبات مردم این منطقه در داخل حکومت ملی آذربایجان در کمتر از یک سال محقق شد و در اثر لیاقت و درایت و شرافت زمامداران حکومت ملی در آن برهه تاریخی که همزمان با شرایط بحرانی ناشی از تبعات جنگ جهانی و حضور نیروهای نظامی بیگانه در جغرافیای ایران بود، علاوه بر روند سریع پروسه توسعه و عمران، حقوق فرهنگی و سیاسی و انسانی به حق مردم جامه عمل پوشید و عدالت اجتماعی به مثابه اساس حاکمیت ملی عملیاتی شد.
موفقیتهای بزرگ سیستم ایالتی با نام «فرقه ملی» در حالی طی زمان اندک حاصل گردید که شخصیتهای مدیریتی آن تماماً آذربایجانی و فرزندان اصیل این آب و خاک و دارای سابقه فرهنگی، رسانهای و سیاسی بودند و هیچ عنصر خارجی و بیگانه علیرغم متهم کردن سران فرقه به شوروی کمونیستی از سوی عوامل شووینیستی و مبلغان حکومت دیکتاتور پهلوی و فعلی ایران که خود دست نشانده انگلیس و آمریکا بود در بین سران آن وجود نداشت.
اگرچه برخی از سران فرقه دارای گرایشات فکری سوسیالیستی بودند و از این باب بر اساس حفظ منافع ملی و در چارچوب اختیارات تعریف شده حکومت ایالتی به جهت بهرهبرداری از پتانسیل جغرافیای ایران هم کیش و همسایه شمالی بر ایجاد روابط دیپلماتیک با جمهوری آذربایجان شمالی تحت سیطره اتحاد جماهیر شوروی که نقش مهمی هم در تحولات جهانی داشت روی آورده بودهاند و ایضاً بخش مهمی از دستاوردهای سریع عمرانی با جذب امکانات و فنآوریهای آن کشور انجام گرفت فلذا نظام سیاسی و رویکرد مدیریتی حکومت ایالتی بنا به آثار و قرائن و شواهد بر شالوده عدالت و دموکراسی و غیر ایدئولوژیک بنیان نهاده شده بود.
اگر در مقام قضاوت درباره حاکمیت یک ساله فرقه دمکرات و خصوصاً رهبریت آن سید جعفر پیشهوری برآییم که سابقه نمایندگی ملت آذربایجان در مجلس چهارم شورای ملی اتهام وابستگی خارجی وی را بی پاساس میسازد، بی هیچ تردیدی دستاوردهای مترقی و غیرقابل کتمان آن میتوانست الگوی مدیریت سیاسی کل جغرافیای ایرانی باشد که صدها شخصیت سیاسی وابسته به حکومت مرکزی ازجمله سید ضیاء عامل به قدرت رسیدن پهلویها براساس اسناد تاریخی مزدوران غرب و انگلیس بودند !
هرچند معامله روسها با قوام السلطنه تودهای برای هم دستی با حکومت محمدرضا پهلوی برای سرنگون کردن حکومت ایالتی آذربایجان(حکومت ملی آذربایجان) که با کشتار وحشیانه دهها هزار نفر از مردم این خطه همراه بود به روشنی نشان میدهد که پیشهوری و سران فرقه ملی نمیتوانستند خارج از عرف دیپلماتیک روابط خیانتکارانه با روسها داشته باشند و به تبع آن امتیازات اعطایی رژیم پهلوی به روسها از منطقه آذربایجان برای سرکوب حکومت ملی آن چنان اغواءکننده بوده است که پیشهوری و حکومت ایالتی زیر بار آن نرفته است والا روسها علیالأصول باید برای دستیابی به منافع بیشتر در مقام دفاع از حکومتی آذربایجان برمیآمدند که سران آن سرسپرده خودشان بودند و مهمتر از آن زیربنایش برقرار بود !
با این تفاصیل آنچه امروز آرمان و مورد مطالبه حرکت ملی آذربایجان جنوبی قرار دارد و حق تعیین سرنوشت، تحصیل به زبان مادری و برخورداری از حقوق اجتماعی، سیاسی، انسانی و فرهنگی، اقتصادی از جمله آن است عموماً همانهایی میباشد که ۷۵ سال پیش در حکومت یک ساله ایالتی و ملی آذربایجان محقق شد ولی در نهایت یکسال بعد توسط حاکمیت دیکتاتوری و وابسته پهلوی به صورت وحشیانه با کشتار دهها هزار نفر آذربایجانی در شهرهای مختلف از جمله زنجان، تبریز، اردبیل، میانه، خلخال و اورمیه سرکوب شد. ابوالفضل وصالی