گادتب: وقتی که سالهاست در خانه آباء و اجدادیمان زندگی میکنیم و به یکباره احضاریه دادگاه مبنی بر تخلیه و خلع ید برایمان ارسال میشود، به عنوان اولین واکنش دچار خشم و بُهت میشویم؛ پس از آن، دنبال راههایی میگردیم تا احقاق حق نماییم و تمام انرژی و توان خود را به کار بگیریم تا از حقوق حقه خویش دفاع کنیم و فرد غاصب را سر جایش بنشانیم. شده حتی طلاهایمان را بفروشیم و خرج وکیل کنیم تا بتوانیم به طریقی حقانیت خودمان را اثبات کنیم.
داستان از این قرار است که یک بازیگر گیشهای صدا و سیما که شاید بزرگترین افتخار زندگیاش ظاهر و چهره خاصاش است در یک برنامه به ظاهر غیرسیاسی، بازیچه دست کسانی میشود که سودای دستدرازی به ناموس وطن را در سر میپرورانند و در این میان، این ملت بیوکیل مینشیند و فقط نظارهگر ماجرا میشوند.
تئوریسینهایی غاصب مینشینند در اتاق فکر خود برنامهریزی میکنند، که پس از اینکه در بیلبوردهای شهر عکس این بازیگر را زدند و آن زمان که همهی نگاهها به برنامه «برنده شو!» و حضور این بازیگر در اردبیل جلب شد، تیر خلاص را برقلب اردبیل و آذربایجان بزنند؛ پازل تجزیه و جداسازی هئران از اردبیل را تکمیل میکنند و پرونده گردنه هئران را هم بسان آستارا بچینند و باقی قضایا.
این برنامه را که دیدم یاد این شعر معروف صابر افتادم که: میللت نئجه تاراج اولور اولسون نه ایشیم وار…
شاعری که صدها سال پیش از دست مردمی که بیخیالی را بر هر چیز دیگری رجحانمیدهد، به تنگ میآید و این شعر را میسراید! وقتی دارایی بزرگمان را تاراج میکنند فردا همه چیزمان را هم غارت خواهند کرد. در عصر آگاهسازی، علم، دانش و روشنگری بر هر یک از ما فرض است که مدافع حقوق تاریخی و اجتماعی خود باشیم.
حیفم آمد در اینجا توضیح استاد رضا زرگری را هم پیوست این نوشته نکنم:
«واقعیت این است که نه تنها هِران(حیران) بلکه از انزلی به این طرف، اولاً مطابق تمامی مدارک تاریخی همواره متعلق به حاکم ولایت اردبیل بوده در ثانی، اگر این امتداد یا هِران، محور مراسلاتی اردبیل نبود، هِران نیز مانند سایر مسیرهای جنگلی متروکه، صاحبی پیدا نمیکرد.
واکنش و حساسیتهای اجتماعی، همواره سطح شعور و احساس مسئولیت یک جامعه را مبین است. بی خیالی به چنین نابخردیها ، تیر خلاصی خواهد بود به قدرت تشخیص یک ملت. بی تفاوتی اجتماعی و عدم مسئولیت پذیری در برابر رویدادها، هیچ تناسبی با معیارهای یک جامعه توسعه یافته ندارد. چنانکه تنها افزایش ۶ سِنت به قیمت بنزین در فرانسه، این کشور دمکراتیک را با یک بحران بزرگ سیاسی روبرو کرده است.
همچنین باید باور کنیم که سایز مشهوریت یک سلبریته، گاهی از جثه شخصیتی و قدرت دراکه وی به مراتب گشادتر میشود!
از این روی، واکنش مردم باید مستمرا به اندازهای باشد تا سیگنالهای شعوری را در نزد آنان همیشه فعال نگه دارد. جای تاسف است که یک اشتباه لوپی مثلا در خلاصه کردن نام خلیج فارس به صورت خلیج، انبوهی از تهمت ها را در فضای مجازی به صورت موجی بزرگ راه میاندازد و یا یک اشتباه در گل زدن به خودی در بازی فوتبال، و . . .
اما واکنش مدنی به این موضوع، به فراموشی سپرده میشود! در این میان، پارهای از مدعیان مدنی، خود را در مسند قضاوت قرار داده و با ژستهای روشنفکرنمایی، میکرفن به دست گرفته و امر اعتراض به چنین جهالتی را تنها توهمی از سرزمینپرستی مینامند!!»