شنبه , جولای 27 2024
azfa
تازه ها

محمد رحمانی فر: انگیزه واقعی کوروش از فتح بابل چه بوده است؟

گادتب: تاریخ‌نگاری ذات‌گرایانه ایرانی که با نگرش گزینشی به رویدادهای تاریخی، سعی دارد تمامی انگاره‌های خیر را به پارسیان و انگاره‌های شر را به دیگران نسبت دهد، در ترسیم سیمایی پیامبرگونه از کوروش که گویا به عنوان پادشاه مستقل هخامنشی(1) نه تنها قوم یهود بلکه بشریت را از زیر یوغ بخت النصر رهانده است، از هیچ تحریفی خودداری نمی‌کند. با این حال، این منابع هرگز اذعان نمی‌کنند که هم کوروش و هم بخت‌النصر –هر دو- دست‌نشانده پادشاهان کیانی بلخ بوده‌اند و اقدام کوروش در فتح بابل، در واقع اجرای ماموریتی بود که پادشاه وقت در راستای منافع بلند مدت خود به وی محول نموده بوده است.

برخی از منابع تاریخی، فرمان حمله به بابل را به بهمن پسر اسفندیار و برخی دیگر به بهمن پسر گشتاسب و حتی برخی دیگر به خود گشتاسب نسبت داده‌اند. با وجود این آشفتگی‌ها، امر مسلم این است که کوروش هم در حمله به بابل و هم در خصوص نحوه برخورد با قوم یهود کاملاً مطیع پادشاه وقت بوده است. به عنوان مثال دینوری می‌نویسد: “گویند چون بهمن پسر اسفندیار پادشاه شد، دستور داد بازماندگان اسیرانی را که بخت النصر از بنی اسرائیل گرفته بود به شام برگردانند…” (ص29)

خواندمیر نیز گوید: “چون گشتاسب از خرابی بخت‌النصر در بیت المقدس وقوف یافت، کوروش نامی را به ایالت بابل نامزد نموده، بخت‌النصر(2) را باز طلبیده، حکم فرمود که دست از اسیران بنی اسرائیل بدارد تا به وطن مألوف رفته، در تعمیر اراضی مقدسه لوازم اهتمام به جای آورند.” (ص67)

البته همانگونه که باستانی پاریزی در مقدمه مبسوط خود بر کتاب کوروش کبیر تالیف ابوالکلام آزاد (3) اشاره کرده است، کوروش هیچگاه با بخت‌النصر نجنگیده است. چون بخت‌النصر شش سال پیش از حمله کوروش مرده بود و پس از مرگش بابل صحنه شورش‌های متعدد شده بود. به نحوی که در این شش سال چندین شاه بر تخت نشسته و به زیر کشیده شده بود(ص68). در واقع نکته کور ماجرا هم همین است. تاریخ‌نگاری پان‌فارسیستی علی‌رغم ترسیم چهره‌ای شیطانی از بخت‌النصر هرگز دلیل مماشات پادشاهان کیانی با وی را بر زبان نمی‌آورد و هرگز نمی‌گوید چرا این حمله شش سال پس از مرگ بخت‌النصر صورت گرفت.

اگر نظر پاره‌ای از مورخان شعوبی همچون دینوری در خصوص یهودی بودن بهمن پسر اسفندیار -و طبعاً انگیزه مذهبی وی برای نجات قوم بنی اسرائیل- را صائب ندانیم –چون در غیر این صورت باز هم سوالات فوق به قوت خود باقی خواهد ماند- با عنایت به اینکه هم بخت‌النصر و هم جانشینان وی، حداقل به حسب ظاهر، گماشتگان پادشاهان کیانی محسوب می‌شدند، باید بگوییم انگیزه اصلی صدور فرمان حمله به بابل نه پایان بخشیدن به ظلم بخت‌النصر-ظلمی که با مرگ وی طبعاً پایان یافته بود-  بلکه پایان بخشیدن به شورش‌های متعدد مردم ستمدیده این ولایات بوده است. در واقع فرمان حکومتی ابلاغ شده به کوروش در خصوص ملاطفت با اهالی بابل و بنی‌اسرائیل هم #تدبیری بوده است در راستای جلوگیری از تکرار همین شورش‌ها.

حتی می‌توان تصور کرد که بازگرداندن یهودیان به ارض موعودشان نیز تدبیری بوده است برای دور کردن این قوم ناراضی –که بی‌شک در شورش‌های پس از بخت‌النصر نقش داشته‌اند- از بابل و تمامی این اقدامات در راستای تحکیم سلطه پادشاهان کیانی بر این شهر بوده است که البته با ژست انسان دوستانه صورت گرفته بوده است. البته، نباید از ماجرای توافق پنهانی یهودیان با پادشاه کیانی و نقش آنها در سقوط بابل غافل شد.

سخن آخر: موضوع رهایی و بازگرداندن بنی اسرائیل به ارض موعودشان، جز تورات هیچ منبع قابل توجه دیگری ندارد و درواقع تمامی مورخان شعوبی و غیر شعوبی در این موضوع به قول تورات اتکاء نموده‌اند. این نوشته کوتاه، تنها نگاهی است به روی دیگر سکه تقلبی تاریخ‌نگاری ایرانی. وگرنه کل این ماجرا و مخصوصاً موضوع پادشاهان کیانی بیشتر به اسطوره می‌ماند تا تاریخ.

پاورقی:

1- ابوریحان بیرونی که در دوران اوج فعالیت شعوبیه زندگی می‌کرده، از وجود سلسله‌ای به نام هخامنشیان بی‌اطلاع بوده است و کوروش را نه یک پادشاه هخامنشی بلکه یک حاکم محلی می‌داند که فرمانبردار پادشاهان کیانی بلخ بوده است. در واقع، نظر ابوریحان بیرونی را بسیاری از منابع شعوبیه قدیم نیز تایید می‌نمایند.

2-با توجه به اینکه برخی از مورخان همچون ابن خلدون بر این باورند که بخت‌النصر در آن تاریخ درگذشته بوده است، بازطلبیدن وی محل اشکال است. در هر حال، لحن این مطلب حاکی از آن است که خواندمیر هم همچون بسیاری از مورخان بر این باور است که بخت‌النصر گماشته خود پادشاهان کیانی بوده است.

دوباره امتحان کنید

گادتب باشقانی سایین اژدر بی تاغیزاده نین «پرایم تی وی»-ده «ایران ائرمنیستانا ۵۰۰ میلیونلوق سلاح وئریب؟» موضوعسون‌دا چیخیشی- ویدئو

گادتب-نین مطبوعات مرکزینه داخیل اولان معلوماتا گؤره، گونئی آذربایجان دئموکراتیک تورک بیرلیگی (گادتب)، گونئی آذربایجان …

سایین میکائیل بی اویتانین ایران اینقیلابی کئشیک‌چیلری کورپوسونون (سپاه) تئررور تشکیلاتی کیمی تانینماسی ضرورتی باره‌ده پئننی وونقا مکتوبونا جاواب گلیب-شکیل

گادتب-نین مطبوعات مرکزینه داخیل اولان معلوماتا گؤره، آوسترالییا آذربایجان آسوسیاسییاسینین پرئزیدئنتی، گونئی آذربایجان دئموکراتیک تورک …

دیدگاهتان را بنویسید