گادتب: قدیمیها میگویند قبل از احداث کشتوصنعت پارس، مغان مرتع بزرگی بود متعلق به عشایر شاهسون و آهوی مغان. این دو گروه ساکن در آن سرزمین وسیع و استپگونه، در کنار هم به خوبی زندگی میکردند و جئیرانِ مغان ورد ادبیات شفاهی و آوازهای مردم منطقه بوده زینت مغان محسوب میشد (نه گؤزل یاراشیر موغانا جئیران).
احداثکنندگان کشتوصنعت و کارکنان آن مانند اروپاییهایی که به آفریقا قدم نهاده بودند به جان آهوان افتادند چنانکه گاهی اجساد آنها را با لندور حمل میکردند. چند آهو موفق شدند خود را به آبزده و به جمهوری آذربایحان بگریزند که تا همین امروز در کنار اقوام شمالی خودشان در مناطق حفاظت شده آنجا زندگی میکنند. از گلههای دههزار راسی آهو، تنها ۲۵۰ راس خود را به سال پنجاه رسانده بودند و این رقم تا سال شصت به صفر رسید و دشت مغان سی سال پای هیچ آهویی را لمس نکرد.
ده سال پیش که تصمیم به احیای این آهو گرفته شد، متوجه شدند که آهوی مغان در طول هزاران سال علاوه بر زیستبوم اصلی خود از مسیر گرمی و خلخال به دشت سُهرِین (در زبان مردم زؤهرون) زنجان رفته و آنجا را نیز مسکن خود کرده بوده و با غوطهور شدن مغان در خون ناحق و مسدود شدن راهها دیگر نتوانسته به مغان برگردد و دشتهای زنجان هنوز این زیبای طبیعت را در خود نگهداشتهاند.
کار احیای آهوی مغان که ایرانیها به آن آهوی ایرانی گفته و خاستگاهش را نادیده میگیرند با آوردن شش راس آهو از زنجان به مغان آغاز شد، ولی حالا دشت زؤهرون در بخش قرهپشتلوی زنجان (نزدیکی میانه و خلخال) که علاوه بر هزاروپانصد راس آهوی مغان حیواناتی مانند گراز، سمور، باغریقره، کبک و… را در خود جای داده مانند زیستبومهای دیگر به دلیل تبدیل مراتع به مزارع و حضور شکارچیانی که یا ابایی از دادگاه و دیوان ندارند یا با آنها همداستانند در معرض نابودی است. همین چند روز پیش شکارچیان، دو محیطبان منطقه زؤهرون به نامهای مهدی و میکاییل را از ماشین پیاده کرده و با خیال راحت به سر هر دو تیر خلاص شلیک کردهاند!!!
ابراهیم ساوالان